زهرا رضایی
چکیده
قرآن کریم سرشار از قصص و گزارشهای تاریخی مربوط به امّتهای پیشین و پیامبران آنان با هدف انتقال معارف وحیانی و هدایت انسان است. با این حال، در قرآن مستقیماً اشارهای به تاریخ و تاریخنگاری نشده است و خود این کتاب مبتنی بر تاریخنگاری نیست. پرسشهای اصلی این جستار عبارتند از: 1ـ چه ارتباطی میان قرآن و تاریخ وجود دارد؟ 2ـ هدف از استفاده ...
بیشتر
قرآن کریم سرشار از قصص و گزارشهای تاریخی مربوط به امّتهای پیشین و پیامبران آنان با هدف انتقال معارف وحیانی و هدایت انسان است. با این حال، در قرآن مستقیماً اشارهای به تاریخ و تاریخنگاری نشده است و خود این کتاب مبتنی بر تاریخنگاری نیست. پرسشهای اصلی این جستار عبارتند از: 1ـ چه ارتباطی میان قرآن و تاریخ وجود دارد؟ 2ـ هدف از استفاده از قصص و گزارشهای تاریخی چیست؟ از این رو، هدف این جستار آشکار نمودن ارتباط میان قرآن بهعنوان منبعی قدسی با تاریخ بهعنوان یکی از شاخههای علوم انسانی است. در پژوهش پیشرو، فرض بر این است که استفاده از قصص برای عبرتآموزی و الگوبرداری از اولیای خداست. بنابراین، قرآن را به متنی متفاوت از تاریخ وقایع و سرگذشت صرف ملّتها تبدیل میکند. نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد که برجسته نمودن شخصیّتهای قرآنی با رویکرد الگوسازی، دعوت به نگرش خردگرایانه به این گزارشها، همچنین توجّه به کیفیّت وقایع، فراخواندن مخاطبان به حضور و شهود برای پرهیز از گرایش به افسانه با بهره جستن از واژههای «نبأ»، «قصص» و «عبرت» که موجب روی آوردن به واقعگرایی شده، از شاخصههای نقل داستانها در قرآن کریم است. ویژگیهای نقل قصص در قرآن و مؤلّفههای آنها به دلیل بُعد وحیانی و حقّانیّت این گزارهها و حضور اشخاص حقیقی در آنها، موجب تفوّق قرآن بر سایر کتب دینی و تاریخی شده است و از قرآن متنی فراتاریخی ساخته است.