عبّاس اشرفی؛ نرجس جمال امیدی
چکیده
بدعت حکمی است که به دین افزوده و یا از آن کاسته شود، بدون اینکه مستندی از کتاب یا سنّت داشته باشد. خداوند متعال دین خود را کامل و بیهیچ گونه کاستی به آدمیان هدیّه فرموده است و جایی برای افزودن یا کاستن در آن نگذاشته است و اعلام فرموده که دین خالص تنها از آنِ خداست و تنها همان را میپذیرد. با این همه، همواره کسانی بودهاند که آگاهانه ...
بیشتر
بدعت حکمی است که به دین افزوده و یا از آن کاسته شود، بدون اینکه مستندی از کتاب یا سنّت داشته باشد. خداوند متعال دین خود را کامل و بیهیچ گونه کاستی به آدمیان هدیّه فرموده است و جایی برای افزودن یا کاستن در آن نگذاشته است و اعلام فرموده که دین خالص تنها از آنِ خداست و تنها همان را میپذیرد. با این همه، همواره کسانی بودهاند که آگاهانه یا ناآگاهانه آنچه را در دین نبوده است، به آن نسبت دادهاند و در دین بدعت گذاشتهاند. این مقاله ضمن معناشناسی بدعت به ابعاد مختلف آن مانند عوامل پیدایش بدعت، مصادیق بدعت و ... با استفاده از روش تفسیر موضوعی و تحلیل محتوای کیفی پرداخته است. حقیقت بدعت را سه مطلب تشکیل میدهد: 1ـ دستکاری در امور دینی، اعمّ از اصول و فروع با افزودن و کاستن. 2ـ گستردن آن در میان مردم. 3ـ نبود دلیل خاص یا عام بر کاری که به دین نسبت داده شده است. از این بیان روشن میشود که هر گونه نوآوری که در آن، این عناصر سهگانه وجود داشته باشد، بدعت است و در صورت نبود یک یا همگی آنها، از قلمرو بدعت خارج است. برای مواجهه با بدعتها، اوّلین گام آگاه ساختن مردم از حقیقت دین، دومین گام، جلوگیری از تقلید کورکورانه و سومین گام، برائت از بدعتگذاران است. پیریزی نظام امر به معروف و نهی از منکر نیز کمک خواهد کرد که بدعتها شناخته گردد و جلوی اجرای آن در جامعه گرفته شود.