قرآن و معارف قرآنی
سید حسین حسینی کارنامی؛ علی اصغر اصغری ولوجائی
چکیده
یکی از ابزارها و اسلوبهای کلامی تأثیرگذار و کارآمد در انتقال مفاهیم و تجارب اممکه پیشینهای کهن دارد، قصه و قصه گویی است. در جامعهی اسلامی، این فن، صبغه دینی یافت و قصاصون یهودی تازه مسلمان، آموزههای آئین پیشین (یهودیّت) خود را در لفافه دین اسلام با استفاده از اسلوب قصه گویی، وارد فرهنگ جامعه نمودند. یکی از حوزه هایی که رویکرد ...
بیشتر
یکی از ابزارها و اسلوبهای کلامی تأثیرگذار و کارآمد در انتقال مفاهیم و تجارب اممکه پیشینهای کهن دارد، قصه و قصه گویی است. در جامعهی اسلامی، این فن، صبغه دینی یافت و قصاصون یهودی تازه مسلمان، آموزههای آئین پیشین (یهودیّت) خود را در لفافه دین اسلام با استفاده از اسلوب قصه گویی، وارد فرهنگ جامعه نمودند. یکی از حوزه هایی که رویکرد قصاصون در امان نمانده است، حوزه تفسیر قرآن است. هدف ما در این تحقیق، بررسی و تبیین تحقیقی ویژگی ها و دلایل رویکردهای قصاصون به حوزه تفسیر قرآن در سده های اولیه اسلامی است. روش این تحقیق، روش توصیفی ـ تحلیلی متکی به اسناد کتابخانه ای، است. یافته های پژوهش نشان می دهد که ماهیت فعالیت این گروه در حوزه تفسیر قرآن کریم، در تعارض با مفاد آیات قرآن و آموزه های اسلام قرار داشت. پرگویی در تفسیر قرآن و ذکر مطالب حاشیه ای در تفسیر آیات قرآنی و تفاسیر تحریف آمیز از شخصیت و تاریخ وقایع انبیای الهی و نبی مکرم اسلام (ص) و تحریف و تخریب مبانی و اصول بنیادین دین مبین اسلام ، سه خصوصیت رویکرد منفی قصاصون به تفسیر قرآن کریم است و دلایل اصلی فعالیت و رویکرد منفی و مخرب قصاصون در تفسیر قرآن کریم، عبارت از عدم آگاهی قصاصون به علم تفسیر قرآن و قواعد آن و نیز اتکا و ابتنای کامل و همه جانبه بر اسرائیلیات می باشد.
رضوانه دستجانی فراهانی؛ احمد آکوچکیان؛ عباس اشرفی
چکیده
مقوله پیشرفت با نظر به عینیت آن در موقعیتهای زمانی و مکانی، نیازمند الگوی معین با رویکرد آیندهنگری و آیندهنگاری است. نقش آموزههای دین در آیندهنگاری تمدنی، یک مسئله محوری و راهبردی در دورۀ معاصر است. برجستهترین فصل آموزگاری آیندهنگاری دینی، رخدادهای تاریخ تمدنی و به طور خاص، قصص هستند. رویکرد آیندهنگاری به مدد قصص، اصلی ...
بیشتر
مقوله پیشرفت با نظر به عینیت آن در موقعیتهای زمانی و مکانی، نیازمند الگوی معین با رویکرد آیندهنگری و آیندهنگاری است. نقش آموزههای دین در آیندهنگاری تمدنی، یک مسئله محوری و راهبردی در دورۀ معاصر است. برجستهترین فصل آموزگاری آیندهنگاری دینی، رخدادهای تاریخ تمدنی و به طور خاص، قصص هستند. رویکرد آیندهنگاری به مدد قصص، اصلی بنیادین در مبانی فلسفه دین (نظام انتظار از دین و نیاز به دین) است. قصه قرآنی یک منظومه گفتمانی است که رویدادهای مؤثر در تحول فرد، جامعه و تمدن را پیش رو می گذارد و هدف آن قرار دادن مخاطب در موقعیتی است که با انتخاب و اختیار خود در مسیر رشد قرار گیرد تا آینده خود، جامعه و تمدن را در سمت و سوی آرمان الهی رقم زند. این مقاله با پرسش اصلی «چیستی آیندهنگار قصص قرآنی»، با روش تحلیل محتوا به نظریۀ آیندهنگاری برآمده از قصص قرآنی میپردازد و بر آن است که پژوهش کارکرد آیندهنگار از قصص تمدنی، یک ساحت راهبردی نه فقط در حوزه پژوهش هنجارین، بلکه در حوزه تحقیق و توسعۀ آیندهنگار نیز هست. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که آیندهنگری تا آیندهنگاری، فصل راهبردی فلسفه قصه قرآنی است و قصه قرآنی ظرفیتی معرفتشناخت و روششناخت در پیشنهاد رویکرد آیندهنگار راهبردی دارد.
محمّدرضا حاجبابایی؛ محمّد نیکخواه منفرد
چکیده
روایت، «عمل زبانی» با هدف انتقال معناست و تحلیل روایت، مطالعة اعمال، زندگیها، سنّتها، کشف شیوههای انتقال تجربه است. از اهداف خداوند در قرآن کریم، تربیت و معرّفی الگوست و روایتها و قصص قرآنی، بدون تخیّل، دروغ و مبالغه در خدمت اهداف تربیتی و هدایتی قرآن قرار گرفتهاند. بنابراین، قرآن از عناصر روایت بهره میبرد تا هدف تربیتی ...
بیشتر
روایت، «عمل زبانی» با هدف انتقال معناست و تحلیل روایت، مطالعة اعمال، زندگیها، سنّتها، کشف شیوههای انتقال تجربه است. از اهداف خداوند در قرآن کریم، تربیت و معرّفی الگوست و روایتها و قصص قرآنی، بدون تخیّل، دروغ و مبالغه در خدمت اهداف تربیتی و هدایتی قرآن قرار گرفتهاند. بنابراین، قرآن از عناصر روایت بهره میبرد تا هدف تربیتی خود را دنبال کند و بیش از آن، قصّهپردازی نمیکند. روایت اصحاب کهف از زاویة دیدِ تنها دانای کُلّ مطلق حقیقی بیان میشود و از این رو، بینیاز به منبع یا شاهد، از جزئیّات داستان خبر میدهد. در معرّفی شخصیّتها، تکیة روایت بیشتر بر نیّات درونی است تا افعال بیرونی و این شخصیّتها (حتّی سگِ آنان) پویا هستند و به خاطر قدم نهادن در راه حق با کمال اختیار، مشمول رحمت و هدایت خداوند شده، به شرافت و حُسنِ انجام میرسند. در این فضا، حتّی غار محلّ مأوای آنان تقدّس مییابد و به عبادتگاهی مورد تأیید خداوند بدل میشود. زمان و مکان در روایت دقیقاً ذکر نشده است و گویی این واقعه، میتواند در هر صحنة تقابل توحید و شرک رخ دهد. حتّی زمان در این روایت، حول محور شرایط جامعه به دو عنصر «شرک» و «ایمان» تقسیم میگردد. استنتاج از روایت، بدون حاشیه و مقدمّه، به صورت برجسته بیان میشود و یکی از مهمترین اهداف خداوند برای آوردن این روایت و سایر روایتهای قرآنی، استنتاجهایی است که در جایجای روایت بیان میفرماید