محمدعلی اسدی نسب
چکیده
به شهادت آیات فراوان قرآن، هدف دین اسلام و قضایای محتوایی آن، منحصر به قضایای توصیفی و ارزشی در بُعد فردی و اخروی انسانها نیست، و قلمرو آن همه آنچه در سعادت یا شقاوت انسان تاثیری دارد را فرامیگیرد؛ چنین گسترهای، ضرورت طراحی علوم انسانی وحیانی برای اصلاح روابط انسانی جهت نیل به سعادت و دنیوی و اخروی را اثبات میکند؛ علومی که شامل ...
بیشتر
به شهادت آیات فراوان قرآن، هدف دین اسلام و قضایای محتوایی آن، منحصر به قضایای توصیفی و ارزشی در بُعد فردی و اخروی انسانها نیست، و قلمرو آن همه آنچه در سعادت یا شقاوت انسان تاثیری دارد را فرامیگیرد؛ چنین گسترهای، ضرورت طراحی علوم انسانی وحیانی برای اصلاح روابط انسانی جهت نیل به سعادت و دنیوی و اخروی را اثبات میکند؛ علومی که شامل نظریههای نظاممندی در عرصه توصیفات کنشانسانها و الزامات ارزشی این توصیفات است، از سوی دیگر علوم انسانی بشری مدعی بیان همه گزارههای مورد نیاز در عرصه روابط انسانی به منظور حیات دنیوی بهتر است در نتیجه علومی همانند اقتصاد، حقوق، سیاست و ...، با علوم وحیانی تداخل هدفی خواهند داشت، اما افرادی و مکاتبی برآنند که غایت قُصوای دین، معنویت بخشی و سعادت اخروی است؛ که بالطبع و غیر مستقیم اهداف گزارههای قرآنی را نیز محدود به همین هدف میکنند؛ در نتیجه قلمرو علوم انسانی و آموزههای وحیانی دو وادی مستقل از یکدیگرند، این سخن برخاسته از عدم درک صحیح اهداف قرآن و طبقهبندی آنها و در نتیجه نسبتسنجی ناروا میان هدف وحی با هدف علوم انسانی است، به همین جهت تل در پژوهش حاضر با روش تحلیلی و کتابخانهای نقد این دیدگاه پرداخته شود، ابتدا اندکی به سخنان منحصر کنندگان هدف وحی در امور فردی اشاره میشود و سپس اهداف علوم انسانی بررسی میگردد و سپس با ذکر اهداف آموزههای قرآن، تباین هدفی علوم انسانی با آموزههای وحیانی بررسی و نقد میشود.