زهره شریعت ناصری؛ نسرین کردنژاد
چکیده
مطالعۀ تفاسیر دورههای مختلف نشان میدهد که مفسران در حیطۀ کاربرد منابع تفسیری عملکردی متفاوتی داشتهاند. سوال مقاله چگونگی بهرهگیری از روایت به عنوان یکی از منابع تفسیری را در تفسیرنگاری دوره معاصر مطمح نظر قرار داده و به نتایجی دست یافتهاست. این مطالعه که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شد مدار بحث را تفاسیر دوره معاصر قرار دادهاست. ...
بیشتر
مطالعۀ تفاسیر دورههای مختلف نشان میدهد که مفسران در حیطۀ کاربرد منابع تفسیری عملکردی متفاوتی داشتهاند. سوال مقاله چگونگی بهرهگیری از روایت به عنوان یکی از منابع تفسیری را در تفسیرنگاری دوره معاصر مطمح نظر قرار داده و به نتایجی دست یافتهاست. این مطالعه که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شد مدار بحث را تفاسیر دوره معاصر قرار دادهاست. حاصل این مطالعه نشان داد که روش مفسران معاصر در بهرهگیری از روایات، گاه نقطه مقابل مفسران پیشین بودهاست به گونهای که معاصران برخی روایات را یا بیان نکردهاند، یا در مواجهه روایت با سیاق (دلیل لبی و لفظی)با بیان روایت به نقد سندی و دلالی آن پرداخته و بر رد و طرح روایت نظر دادهاند. در موارد اندکی نیز روایت را بر سیاق مقدم داشتهاند.
سعید غفرالهی؛ علی احمد ناصح؛ سیدرضا مؤدب
چکیده
قرآن کریم، متنی است که مخاطبانش به منظور دریافت مُراد آن نیاز به «تفسیر» دارند. پس از دریافت مُراد، نوبت به فرایند «تطبیق» یا همان بهرهبری از مُراد در جهت هدایت میرسد. مسأله آنجاست که فهم تفسیری و پس از آن، دخول در فرایند تطبیق نسبت به «سیاق» و «شأن نزول» آیه چگونه تصویر میشود. این پژوهش که به روش تحلیلی-توصیفی ...
بیشتر
قرآن کریم، متنی است که مخاطبانش به منظور دریافت مُراد آن نیاز به «تفسیر» دارند. پس از دریافت مُراد، نوبت به فرایند «تطبیق» یا همان بهرهبری از مُراد در جهت هدایت میرسد. مسأله آنجاست که فهم تفسیری و پس از آن، دخول در فرایند تطبیق نسبت به «سیاق» و «شأن نزول» آیه چگونه تصویر میشود. این پژوهش که به روش تحلیلی-توصیفی و با بهرهبری از ابزار کتابخانهای به نگارش درآمده است، در تحلیل فرایند تفسیر بدین نتیجه دست یافت که با توجه به نوشتاری یا غیرنوشتاری بودن متن، مفهومی به نام «مقامات تفسیری» مطرح میشود که فهم مراد، تنها در آن مقامات امکانپذیر است. این مقامها عبارتند از: «سباق»، «شأن و فضای نزول آیه»، «سیاق سوره»، «فضای نزول سوره»، «قرآن در قرآن نوشتاری» و «قرآن در قرآن غیرنوشتاری». در واقع، هیچیک از مقامها با دیگری تعارضی ندارد و شکل متکامل تفسیر، تنها با کنار هم نهادن تمامی مقامات ممکن است. امّا نتایج حاصل از تحلیل فرایند تطبیق عبارتند از: اوّلًا فرایند تطبیق در گسترهی تمامی آیات و برای همهی مخاطبان تعریف میشود؛ ثانیًا از حیطهی «مدلولات لفظی» و حوزهی «تفسیر» بیرون میآید؛ ثالثًا تنها با تعیین «مناسبت» و «غایت» به صحنه میآید؛ رابعًا با تشکیل قیاسی استثنایی برای نقوش مطرح در یک آیه تصویر میشود؛ خامسًا تعارض با مقام «سباق» یا «شأن نزول آیه» شرط دخول در فرایند تطبیق است، اما تطبیق نسبت به چهار مقام دیگر همین آیه، مهمل یا لابشرط است؛ سادسًا تطبیق یک آیه آنگاه مقبول میافتد که با مقامات ششگانه در محدودهی آیات دیگر متعارض نباشد.
کاوس روحی برندق؛ صدیقه ملک لو
چکیده
در حوزۀ گزاره های مربوط به معاد، واژگان بسیاری (28مورد) در قرآن وجود دارد که از این میان، تنها 17 مورد در این باب استعمال میشود. این مقاله، بار معنایی هر یک از این واژگان و نقاط مشترک و تفاوت های معنایی آنها را از نظر فرهنگ های معتبر عربی و دیدگاه مفسران مطرح مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه دست یافته است که هر یک از این واژگان با واژگان ...
بیشتر
در حوزۀ گزاره های مربوط به معاد، واژگان بسیاری (28مورد) در قرآن وجود دارد که از این میان، تنها 17 مورد در این باب استعمال میشود. این مقاله، بار معنایی هر یک از این واژگان و نقاط مشترک و تفاوت های معنایی آنها را از نظر فرهنگ های معتبر عربی و دیدگاه مفسران مطرح مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه دست یافته است که هر یک از این واژگان با واژگان دیگری از این حوزه اشتراک معنایی دارند و بواسطه همین موضوع جزء نظایر قرآنی قرار میگیرند در حالی که در کتب وجوه و نظایر اشارهای به این لغات نشده است؛ همچنین برخی واژگان متحمل معنای خاصی هستند که با توجه به سیاق آیه نمیتوان نظایرش را جایگزین واژه مزبور نمود. نتیجه مهم دیگر تعلق غالب واژگان حوزۀ معاد به سور مکی است که مرتبط با محتوای سور مکی می باشد.نتیجه مهم دیگر تعلق غالب واژگان حوزۀ معاد به سور مکی است که مرتبط با محتوای سور مکی می باشد.نتیجه مهم دیگر تعلق غالب واژگان حوزۀ معاد به سور مکی است که مرتبط با محتوای سور مکی می باشد.
کاوس روحی برندق؛ محمد آسنجرانی؛ علی بیدسرخی
چکیده
قرآن کریم در آیات متعددی به فلسفه آفرینش با تعبیر« بالحق» اشاره نموده است. مفسران دیدگاه های گوناگونی را در تبیین فلسفه آفرینش هستی در ذیل آیات دربردارنده این تعبیر بیان داشته اند که به طور کلی عبارت اند از ؛ 1-آفرینش صواب 2-آفرینش با کلام حق 3-آفرینش حکیمانه 4-آفرینش مبتنی بر عدل و انصاف 5- آفرینش هدفدار، که این دیدگاه ها قابل نقد ...
بیشتر
قرآن کریم در آیات متعددی به فلسفه آفرینش با تعبیر« بالحق» اشاره نموده است. مفسران دیدگاه های گوناگونی را در تبیین فلسفه آفرینش هستی در ذیل آیات دربردارنده این تعبیر بیان داشته اند که به طور کلی عبارت اند از ؛ 1-آفرینش صواب 2-آفرینش با کلام حق 3-آفرینش حکیمانه 4-آفرینش مبتنی بر عدل و انصاف 5- آفرینش هدفدار، که این دیدگاه ها قابل نقد و بررسی اند، که در میان دیدگاه پنجم، با در نظر گرفتن اصل معنایی و تقابل واژه حق با واژهای با باطل، لعب و لهو در قرآن کریم صحیح میباشد از سوی دیگر از میان موارد چهارگانهی؛ 1-دلالت داشتن آفرینش بر توحید وکمالِ قدرت خداوند ، 2-آفرینش مبتنی بر دین و تکالیف الهی، 3-آفرینش مبتنی بر منافع و مصالح بندگان و فضل برآنان، 4-آفرینش مبتنی بر غایت حقیقی، که مفسران درتعیین مراد از آفرینش هدفدار بیان داشته اند. مورد چهارم با توجه به اصل معنایی واژه حق و کاربرد و تقابل آن با باطل و لعب در عرف قرآن کریم و از حیث مفاد آیات مربوطه و سیاق آیات قرآن کریم، بهتر از سایر دیدگاه ها میباشد.
فهیمه گلپایگانی؛ سید حسین حسینی کارنامی؛ سید علی اکبر ربیع نتاج
چکیده
از پندارهای مغرضانه برخی مستشرقان که تحت لوای به چالش کشیدن قرآن مطرح شده، تقابل ظاهری فحوای برخی آیات است. «عصمت انبیا» یکی از این موارد می باشد که در آیات متعددی بر آن تأکید شده است. در مقابل؛ برخی دیگر از آیات که در عرف مفسران به «آیات عتاب» مشهور گشته اند، آن گونه که از ظاهر آنها نیز برداشت می گردد، با موضوع عصمت منافات ...
بیشتر
از پندارهای مغرضانه برخی مستشرقان که تحت لوای به چالش کشیدن قرآن مطرح شده، تقابل ظاهری فحوای برخی آیات است. «عصمت انبیا» یکی از این موارد می باشد که در آیات متعددی بر آن تأکید شده است. در مقابل؛ برخی دیگر از آیات که در عرف مفسران به «آیات عتاب» مشهور گشته اند، آن گونه که از ظاهر آنها نیز برداشت می گردد، با موضوع عصمت منافات داشته و این دو ناسازگار جلوه می نمایند. نوشتار حاضر سعی می کند با هدف پاسخ گویی به این شبهه، بر اساس مطالعه توصیفی تحلیلی شصت و پنجمین آیه سوره زمر: (و لقد اوحی الیک و الی الذین من قبلک لئن اشرکت لیحبطن عملک و لتکونن من الخاسرین) در منابع فریقین؛ ضمن بیان مفهوم عصمت و تبیین وجه توحیدی جهت آیه، نظریات مفسرانی که خطاب را کنایی و یا حقیقی می دانند مطرح نموده و نظر به کارکردهای بلاغی و سیاق؛ به شبهه زدایی مسأله تعارض آیه با بحث عصمت بپردازد.
طاهره مختاری پور؛ حسین علوی مهر
چکیده
در تفسیرقرآن توجه به سیاق و اسبابالنّزول آیات به عنوان دو قرینة مهم از قرائن فهم قرآن همواره از سوی مفسّران فریقین مورد توجّه و اعتنای بسیاری واقع شدهاند. بدون شک یکی از موارد صحّت و اعتبار اسباب النّزول، هماهنگی و مطابقت آن با سیاق است. این مقاله پس از بیان میزان تأثیر این دو قرینه در فهم قرآن و شرایط تحقّق آنها، به مقایسة اسبابالنّزول ...
بیشتر
در تفسیرقرآن توجه به سیاق و اسبابالنّزول آیات به عنوان دو قرینة مهم از قرائن فهم قرآن همواره از سوی مفسّران فریقین مورد توجّه و اعتنای بسیاری واقع شدهاند. بدون شک یکی از موارد صحّت و اعتبار اسباب النّزول، هماهنگی و مطابقت آن با سیاق است. این مقاله پس از بیان میزان تأثیر این دو قرینه در فهم قرآن و شرایط تحقّق آنها، به مقایسة اسبابالنّزول سورة آلعمران در تفاسیر شیعه و سنّی پرداخته تا بتواند با بررسی تطبیقی دیدگاهها به میزان صحّت و اعتبار اسباب نزول و هماهنگی آن با سیاق دست یابد. این پژوهش نوعی متنپژوهی مقایسهای و تطبیقی و تحلیلی بوده است. نتیجة نهایی در صورت هماهنگی و انطباق اسباب نزول و سیاق مفسّر میتواند از اسباب نزول برای فهم بیشتر آیات و تأیید آن بهره بگیرد.