محمد کاظم شاکر؛ انسیه عسگری
چکیده
مطالعات تطبیقی از اتفاقات خجستهای است که در دورة معاصر، علوم انسانی را در نقطة عزیمت برای پیشرفت چشمگیر قرار دادهاست. دانشهای دینی و از جمله، تفسیر قرآن نیز میتواند یکی از جلوههای این گونه مطالعات باشد. اندیشة خاص مذهبی مفسران سبب تولید فرآوردههای تفسیری متفاوت شده، به طوری که تأثیر دو مکتب تشیع و تسنّن بر تفسیر برخی آیات، ...
بیشتر
مطالعات تطبیقی از اتفاقات خجستهای است که در دورة معاصر، علوم انسانی را در نقطة عزیمت برای پیشرفت چشمگیر قرار دادهاست. دانشهای دینی و از جمله، تفسیر قرآن نیز میتواند یکی از جلوههای این گونه مطالعات باشد. اندیشة خاص مذهبی مفسران سبب تولید فرآوردههای تفسیری متفاوت شده، به طوری که تأثیر دو مکتب تشیع و تسنّن بر تفسیر برخی آیات، بهویژه آیات کلامی و فقهی، انکارناپذیر است. کاربست رویکرد تطبیقی در تفسیر این دسته از آیات، ضمن آنکه به شفافیت آرای تفسیری فریقین میانجامد، باعث رشد و بالندگی دانش تفسیر و گزینش آرای قویتر از سوی مفسران نیز خواهد شد. پژوهش حاضر درصدد است تا پیدایش رویکرد تطبیقی در تفسیر و نیز سیر تحول آن را با مطالعة اهمّ تفاسیر اجتهادی فریقین در سدههای چهارم، پنجم و ششم به انجام رساند. در این مقاله، برخی از آیاتی که بیش از دیگر آیات، معرکة آرای فقهی یا کلامی شیعه و اهل سنت بودهاند، انتخاب کردهایم و دیدگاه مفسران یک مذهب در برخورد با آرای تفسیری مذهب دیگر ارزیابی نمودهایم. نگارندگان این مقاله درصدد هستند بدین پرسش پاسخ دهند که رویکرد تطبیقی در تفاسیر مورد بررسی چه ویژگیهایی دارد و هر یک از مفسران به آرای مخالف مذهب خود چگونه نگریستهاست و با چه معیارهایی به طرح و نقد این آرا پرداختهاست. نتایج این تحقیق نشان میدهد که همزمان با رشد و توسعة دو دانش کلام و فقه در سدههای میانی، رویکرد تطبیقیِ شیعیـ سنّی به تفاسیر اجتهادی راه یافتهاست و در هر دو مکتب، سیری تکاملی داشتهاست و مفسران بعدی نقاط ضعف مفسران قبلی را جبران کردهاند. نمونههایی که در این تحقیق بررسی شدهاند، حاوی نکاتی است که نقاط قوّت و ضعف در تفسیر تطبیقی را نشان میدهد که این امر میتواند چراغ راهی برای مفسران و نیز نقطة عزیمت خوبی برای دانش تفسیر به شمار آید.