رحمان عشریه؛ حسین عباسی؛ مجتبی قاسمی
چکیده
آنچه از قرآن و روایات اهل بیت(ع) به دست میآید این است که هر موجودى در عالم خود سهمى از عقل و درک و شعور دارد و با زبان خود تسبیح خدا مىگوید، بر همین اساس حیات اختصاص به موجودات حیوانی و نباتی نداشته و نطق و سخن گفتن هم مختص به این زبان گوشتی نیست. بنابراین استماع و شنیدن نیز نمی تواند به همین گوش عادی وظاهری اختصاص داشته باشد. هرچند ...
بیشتر
آنچه از قرآن و روایات اهل بیت(ع) به دست میآید این است که هر موجودى در عالم خود سهمى از عقل و درک و شعور دارد و با زبان خود تسبیح خدا مىگوید، بر همین اساس حیات اختصاص به موجودات حیوانی و نباتی نداشته و نطق و سخن گفتن هم مختص به این زبان گوشتی نیست. بنابراین استماع و شنیدن نیز نمی تواند به همین گوش عادی وظاهری اختصاص داشته باشد. هرچند در انسان مراد از « قول» عبارت است از استخدام صوت یا اشاره به ضمیمه قرارداد قبلى، که فطرت انسانى ما، و اینکه حیوانى اجتماعى هستیم آن را ایجاب مىکند، اما آیا قول با همین معنا در تکوینیات نیز به کار رفته است؟ مفسران و اندیشمندان دینی، هر یک از منظرگاه خود، به اجمال پاسخ هایی مطرح نمودهاند لیکن جمع بندی روشن و صریحی ارائه نشده است که در این پژوهش به بررسی آنها خواهیم پرداخت. جستار پیش رو که به روش توصیفی ـ تحلیلی نگارش یافته است، با محوریت نقد و تطبیق نظرات سه تفسیر ارزشمند: «التبیان فی تفسیر القرآن»، نگاشته «شیخ طوسی، محمد بن حسن»، «مجمعالبیان فی تفسیر القرآن» نگاشته «طبرسی، فضل بن حسن» و «المیزان فی تفسیر القرآن» نگاشته «طباطبایی، سید محمد حسین» به بررسی مفهوم قول و نطق موجودات، پرداخته است؛ مهم ترین نتیجه حاصل از کنکاش نگارندگان این مقاله، آن بوده است که هر یک از موجودات به تناسب خلقت خویش، خداوند متعال را به زبان قال تسبیح و تحمید میکنند هر چند که دیگر موجودات از شنیدن آن عاجز باشند.