قرآن و معارف قرآنی
محمد کاظم شاکر
چکیده
میزان رضایت افراد از زندگی، از سنجههای مهم در سبک زندگی ایدهآل است و «رضایت دوجانبه»، یکی از مهمترین نُمودهای «رضایت از زندگی» است. سخنگفتن از «رضایت» در روابط دوجانبه، تداعیبخش دوگانة «راضی» و «مرضی» برای دو سوی این روابط است. با توجه به وجود یا فقدان این دو صفت در روابط دو جانبه، سه فرض قابل تصور ...
بیشتر
میزان رضایت افراد از زندگی، از سنجههای مهم در سبک زندگی ایدهآل است و «رضایت دوجانبه»، یکی از مهمترین نُمودهای «رضایت از زندگی» است. سخنگفتن از «رضایت» در روابط دوجانبه، تداعیبخش دوگانة «راضی» و «مرضی» برای دو سوی این روابط است. با توجه به وجود یا فقدان این دو صفت در روابط دو جانبه، سه فرض قابل تصور است: ۱) دو طرف از یکدیگر «راضی» هستند، در نتیجه، هر یک از طرفین، «مرضیِّ» دیگری نیز هست؛ 2) تنها یکی از طرفین از دیگری راضی است، بنابراین، تنها یکطرف «راضی» و طرف دیگر «مرضیّ» است؛ 3) طرفین از یکدیگر «ناراضی» هستند، در نتیجه، هیچ یک مرضیِّ دیگری نیست. بهترین حالت، فرض اوّل و بدترین حالت، فرض سوّم است. وقتی در موقعیت سوّم قرار میگیریم باید تلاش کنیم تا آن را حداقل به فرض دوّم تبدیل کنیم و سپس فرض دوّم را به فرض اوّل ارتقا بخشیم. امّا این تبدیل وضعیت چگونه امکان پذیر است؟ این مقاله توصیه میکند هر کسی در تعاملاتش با افراد، به جای آن که انتظار داشته باشد خود را «راضی» بیابد، سعی کند «دیگری» را «راضی» و خودش «مرضیِّ آن دیگری» قرار گیرد. زیرا برای این که از «آن دیگری» راضی باشیم، همة عوامل تحقِّق رضایت او را در اختیار نداریم؛ چون ما نمیتوانیم رفتارهای طرف مقابلمان را به دلخواه خودمان تعیین کنیم و یا تغییر دهیم، اما هر کسی اختیاردار خود و اعمالش است و میتواند مطابق دلخواه طرفِ مقابلش عمل کند.
محمد علی همتی؛ محمد کاظم شاکر
چکیده
مشتقات (کَتْب) از پر بسامدترین واژگانِ قرآن، عهد عتیق و عهد جدید است. این ماده در غالب شاخههای زبانهای سامی با کمترین اختلاف در ساختار و معنا به کار رفته است. حوزهی معنایی مادهی کتب در فرایند زمان توسعه یافته و در زبان عربی علاوه بر حفظ معنای اولی، معنای جدیدی به خود گرفته که در هیچ یک از دیگر شاخههای زبان سامی وجود ندارد. ...
بیشتر
مشتقات (کَتْب) از پر بسامدترین واژگانِ قرآن، عهد عتیق و عهد جدید است. این ماده در غالب شاخههای زبانهای سامی با کمترین اختلاف در ساختار و معنا به کار رفته است. حوزهی معنایی مادهی کتب در فرایند زمان توسعه یافته و در زبان عربی علاوه بر حفظ معنای اولی، معنای جدیدی به خود گرفته که در هیچ یک از دیگر شاخههای زبان سامی وجود ندارد. مهمترین مشتق این ماده، واژهی «کتاب» به معنای مصطلح است که در زبانهای سامی رایج و پر کاربرد و در متون مقدس از واژگان محوری و کلیدی است. این پژوهش با روش تاریخی تطبیقی - تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانهای ابتدا به تبارشناسی و تحلیل مادهی «کَتْب» در مهمترین شاخههای زبان سامی پرداخته و سپس کارکردهای متعدد مشتقات این ماده را در قرآن و عهدین بررسی و وجوه اشتراک و افتراق را مشخص کردهاست. «کَتْب» به معنای «نوشتن» از معانی اصلی این ماده در تمامی شاخههای زبان سامی است که در قرآن و عهدین متبلور یافته است و اوج آن نسبت دادن نوشتن به خداوند با محوریت شریعت و قوانین الهی در هر سه دین ابراهیمی است. کتابت با شواهد عهدینی ابتدا با تراشیدن روی سنگ، لوح و چوب و سپس به نوشتن با مرکب روی طومار و کاغذ، توسعه یافتهاست.
محمد کاظم شاکر؛ اکرم سلیم
چکیده
در فرهنگ اسلامی، ایوب نمادی از صبر و شکیبایی است به طوری که «صبر ایوب» به مَثَلی ماندگار در فرهنگ مسلمانان تبدیل شده است. مطابق روایت قرآن، شخصیت ایوب در کوران «رنجی عظیم» و «صبری شگفت» شکوفا شده و قرآن کریم ایوبِ پیامبر را با اوصافی چون «صابر»، «نعم العبد» و «اوّاب» ستوده و او را برای «اولوالالباب» ...
بیشتر
در فرهنگ اسلامی، ایوب نمادی از صبر و شکیبایی است به طوری که «صبر ایوب» به مَثَلی ماندگار در فرهنگ مسلمانان تبدیل شده است. مطابق روایت قرآن، شخصیت ایوب در کوران «رنجی عظیم» و «صبری شگفت» شکوفا شده و قرآن کریم ایوبِ پیامبر را با اوصافی چون «صابر»، «نعم العبد» و «اوّاب» ستوده و او را برای «اولوالالباب» شایسته یادکرد دانسته است. اما کتاب مقدسِ یهودی-مسیحی از نالههای ایوب و شِکوَههای او از عدالت خدا روایت کرده است. از این رو، میتوان گفت در فرهنگ یهودی- مسیحی، ایوب برآیند «رنج» و «ناشکیبایی» و «پرسشگری» است، که البته در نهایت به معرفت خداوند و تسلیم در برابر ارادة او نایل میآید. مسئلة مهم در داستان حضرت ایوب، چراییِ رنج اوست. از نظر الاهیاتی، این درد و رنج چه معنایی دارد و چگونه با عدالت خداوند سازگار است؟ این مقاله، با روش توصیفی- تحلیلی، ضمن مطالعهای تطبیقی بین قرآن کریم و کتاب مقدس در داستان حضرت ایوب، شکل و محتوای داستان ایوب در این دو کتاب را مورد بررسی قرار داده است. سبک بیان و محتوای این دو کتاب در داستان ایوب بسیار متفاوت است. با این حال، سبک بیان هر دو کتاب متناسب با فضای فکری و فرهنگی مخاطبان اولیه آنهاست. کتاب ایوب منعکس کننده عقاید برخی از گروهّهای یهودی است و قرآن نیز در زمانی که پیامبر و مسلمانان در مکه با سختیهای فراوانی مواجه بودند، با بیانی موجز و زیبا به معرفی ایوب به عنوان الگوی صبر و پایداری پرداخته است.
محمد کاظم شاکر؛ انسیه عسگری
چکیده
مطالعات تطبیقی از اتفاقات خجستهای است که در دورة معاصر، علوم انسانی را در نقطة عزیمت برای پیشرفت چشمگیر قرار دادهاست. دانشهای دینی و از جمله، تفسیر قرآن نیز میتواند یکی از جلوههای این گونه مطالعات باشد. اندیشة خاص مذهبی مفسران سبب تولید فرآوردههای تفسیری متفاوت شده، به طوری که تأثیر دو مکتب تشیع و تسنّن بر تفسیر برخی آیات، ...
بیشتر
مطالعات تطبیقی از اتفاقات خجستهای است که در دورة معاصر، علوم انسانی را در نقطة عزیمت برای پیشرفت چشمگیر قرار دادهاست. دانشهای دینی و از جمله، تفسیر قرآن نیز میتواند یکی از جلوههای این گونه مطالعات باشد. اندیشة خاص مذهبی مفسران سبب تولید فرآوردههای تفسیری متفاوت شده، به طوری که تأثیر دو مکتب تشیع و تسنّن بر تفسیر برخی آیات، بهویژه آیات کلامی و فقهی، انکارناپذیر است. کاربست رویکرد تطبیقی در تفسیر این دسته از آیات، ضمن آنکه به شفافیت آرای تفسیری فریقین میانجامد، باعث رشد و بالندگی دانش تفسیر و گزینش آرای قویتر از سوی مفسران نیز خواهد شد. پژوهش حاضر درصدد است تا پیدایش رویکرد تطبیقی در تفسیر و نیز سیر تحول آن را با مطالعة اهمّ تفاسیر اجتهادی فریقین در سدههای چهارم، پنجم و ششم به انجام رساند. در این مقاله، برخی از آیاتی که بیش از دیگر آیات، معرکة آرای فقهی یا کلامی شیعه و اهل سنت بودهاند، انتخاب کردهایم و دیدگاه مفسران یک مذهب در برخورد با آرای تفسیری مذهب دیگر ارزیابی نمودهایم. نگارندگان این مقاله درصدد هستند بدین پرسش پاسخ دهند که رویکرد تطبیقی در تفاسیر مورد بررسی چه ویژگیهایی دارد و هر یک از مفسران به آرای مخالف مذهب خود چگونه نگریستهاست و با چه معیارهایی به طرح و نقد این آرا پرداختهاست. نتایج این تحقیق نشان میدهد که همزمان با رشد و توسعة دو دانش کلام و فقه در سدههای میانی، رویکرد تطبیقیِ شیعیـ سنّی به تفاسیر اجتهادی راه یافتهاست و در هر دو مکتب، سیری تکاملی داشتهاست و مفسران بعدی نقاط ضعف مفسران قبلی را جبران کردهاند. نمونههایی که در این تحقیق بررسی شدهاند، حاوی نکاتی است که نقاط قوّت و ضعف در تفسیر تطبیقی را نشان میدهد که این امر میتواند چراغ راهی برای مفسران و نیز نقطة عزیمت خوبی برای دانش تفسیر به شمار آید.