فاطمه ژیان؛ محسن رفعت
چکیده
یکی از مباحث گسترده در حوزه تاریخ قرآن، بحث کتابت و جمع آن است. بیشتر دانشوران اسلامی علی رغم پذیرش نگارش قرآن در روزگار پیامبر، پیدایش مصحفی واحد و رسمی را به دوران عثمان بازگرداندهاند. اهمیت پرداختن به مصاحف عثمانی، واکاوی اعتبار و بررسی تردیدها و شبهات آن به جهت از میان رفتن اکثر مصاحف رایج عصر صحابه، موافقت صحابه و اهل بیت(ع) با ...
بیشتر
یکی از مباحث گسترده در حوزه تاریخ قرآن، بحث کتابت و جمع آن است. بیشتر دانشوران اسلامی علی رغم پذیرش نگارش قرآن در روزگار پیامبر، پیدایش مصحفی واحد و رسمی را به دوران عثمان بازگرداندهاند. اهمیت پرداختن به مصاحف عثمانی، واکاوی اعتبار و بررسی تردیدها و شبهات آن به جهت از میان رفتن اکثر مصاحف رایج عصر صحابه، موافقت صحابه و اهل بیت(ع) با توحید مصاحف و رواج نسخههای تدوین شده عثمانی تا عصر حاضر، دو چندان خواهد شد. مخالفت صحابه، وجود اغلاط، اختلاف و تغییر مصاحف عثمانی و اختلاف مصاحف صحابه با این مصاحف از جمله شبهات قابل توجه در این عرصه است. بیشتر این شبهات از سوی محققان جدید مسلمان و غیرمسلمان به عنوان بازپژوهی در روایات و گزارشات موجود با رویکردی تاریخی القا شده که اعتبار مصاحف عثمانی و در نهایت نسخ موجود از قرآن را مورد خدشه قرار میدهد. این مقاله با رویکردی انتقادی و شیوه توصیفی ـ تحلیلی، ضمن گزارش این شبهات، به نقد و بررسی هر یک از آنها میپردازد. یافته-های این مقاله نشان میدهد که از آنجایی که مخالفت افرادی همچون ابنمسعود برگرفته از غرایضی خاص بوده، اغلاط و اختلافات مصاحف عثمانی با ارسال قاریان به همراه مصاحف جبران شده، ادعاهای این اندیشمندان بیاساس بوده و در آن همهجانبه نگریسته نشده است.
فاطمه ژیان
چکیده
در سدههای نخستین تاریخ اسلام، عواملی همچون ممانعت از نگارش و منع از کنکاش در تفسیر آیات،بستر راهیابی روایات اسرائیلی را در تفاسیر فراهم آورد. این واقعیت تلخ تاریخی که اسرائیلیات بوسیلهی مسلماننماهای یهودی و بعضاً مسیحی به عنوان بخشی از دانستههای تفسیری و تاریخی ظهور یافت،موجب شد تا گروهی از تفسیرپژوهان به صرف وجود راویِ ...
بیشتر
در سدههای نخستین تاریخ اسلام، عواملی همچون ممانعت از نگارش و منع از کنکاش در تفسیر آیات،بستر راهیابی روایات اسرائیلی را در تفاسیر فراهم آورد. این واقعیت تلخ تاریخی که اسرائیلیات بوسیلهی مسلماننماهای یهودی و بعضاً مسیحی به عنوان بخشی از دانستههای تفسیری و تاریخی ظهور یافت،موجب شد تا گروهی از تفسیرپژوهان به صرف وجود راویِ یهودی یا مسیحی تبار در طریق روایات تفسیری،این گونه روایات را اسرائیلی و راوی آن را از مروجان اسرائیلیات دانند. یکی از راویان مسیحیتبار که چنین اتهامی وی را نشانه گرفته،عبدالملک بن عبدالعزیز بن جریج مشهور به ابنجریج است. این پژوهش تلاش کرده است تا با روشی توصیفی-تحلیلی به بررسی محتوای تفسیر برجای مانده از ابنجریج در ذیل آیات قصص و با محوریت کتاب جامعالبیان طبری که بیش از سایر تفاسیر بازگو کنندهی تفسیر او است،بپردازد تا در نمایان سازی صحت این اتهام قضاوت درستی را بدست دهد. بررسیها نشانگرآنند که جز در چند مورد محدود،اثری از اسرائیلیات در روایات و آرای تفسیری ابنجریج دیده نمیشود و ارتباطات علمی و نقل ابنجریج از راویان اسرائیلیات اندک است و لذا نمیتوان او را قطب و مرجع عمدهی انتشار اسرائیلیات در منابع تفسیری دانست.