قرآن و معارف قرآنی
حبیب الله حلیمی جلودار؛ فاطمه قربانی لاکتراشانی؛ سکینه عباسی کرانی
چکیده
ویژهای ایفاء مینماید. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیف و تحلیل، واژۀ «سوّل» را در قرآن، مورد واکاوی قرار داده است. واژۀ «سوّل» که در بررسی قاموسی، حاوی معنای فریفتن و زینت بخشیدن است، دارای اشتراکاتی با حوزههای معنایی متعدد می باشد. کاربست این واژه در قرآن، به نحو هشدار به مخاطبان درباره آن بوده و امکان سقوط در دام ...
بیشتر
ویژهای ایفاء مینماید. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیف و تحلیل، واژۀ «سوّل» را در قرآن، مورد واکاوی قرار داده است. واژۀ «سوّل» که در بررسی قاموسی، حاوی معنای فریفتن و زینت بخشیدن است، دارای اشتراکاتی با حوزههای معنایی متعدد می باشد. کاربست این واژه در قرآن، به نحو هشدار به مخاطبان درباره آن بوده و امکان سقوط در دام تسویل را به مؤمنان گوشزد مینماید. این واژه در چهار آیه و از باب تفعیل که بر کثرت و تدریج تأکید دارد، کاربرد یافته و همنشینی معناداری با واژگان «شیطان» و «نفس» داشته است. لذا جهت تحلیل حوزههای معنایی درگیر با واژۀ «سوّل»، به بررسی جانشینان آن که شامل واژگان «زیّن»، «اضلال»، «اغواء»، «نزغ» و «وسوسه» میباشد، پرداخته و در پایان این نتیجه به دست آمد که کارکرد شیطان برای «تسویل»، بیاهمیت جلوه دادن امور دینی است که این امر انسان را برای انجام گناه و کارهای زشت جرأت میدهد. امّا ابزار شیطان در تسویل، «نفس» است. واژۀ «زیّن» نیز با بالاترین بسامد در رابطۀ جانشینی با «سوّل»، موکد این حقیقت است که شیطان، گناه را در نگاه انسان زینت میبخشد. واژۀ «اضلال» نیز مانند «تسویل» از ظرف وجودی «نفس» در جهت انحراف و عدول از هدایت استفاده مینماید. «نزغ» سبب تقویت انگیزۀ انسان در انجام پلیدیها و «وسوسه» سبب جوشش درونی او، در فرایند تسویل است. «اغواء» نیز در نقش جانشینی، بر تسویل شدت بخشیده به نحوی که سبب حرکت باورمندانه انسان به سوی گناهان میگردد.
حبیب الله حلیمی جلودار؛ فاطمه قربانی لاکتراشانی
چکیده
محاسبۀ اعمال از موضوعات تأثیرگذار بر اندیشه و کنش هر معادباوری بوده و در ارتباط میان انسان و خداوند قابل تعریف و تبیین میباشد. با بررسی آیات، دو روش در محاسبه و جزابخشی قابل استنباط و فرضیهسازی است: یکی ارزیابی جزء به جزء اعمال؛ که به ازای آن انسان، جزای اعمال ناپسند خویش را گذرانده و سپس با کسب درجهای در بهشت ساکن میگردد. ...
بیشتر
محاسبۀ اعمال از موضوعات تأثیرگذار بر اندیشه و کنش هر معادباوری بوده و در ارتباط میان انسان و خداوند قابل تعریف و تبیین میباشد. با بررسی آیات، دو روش در محاسبه و جزابخشی قابل استنباط و فرضیهسازی است: یکی ارزیابی جزء به جزء اعمال؛ که به ازای آن انسان، جزای اعمال ناپسند خویش را گذرانده و سپس با کسب درجهای در بهشت ساکن میگردد. دوم، ارزیابی به شیوۀ معدلگیری است، بدینگونه که دربارۀ هر انسانی با اِعمال مؤلفههای مؤثّر بر نامۀ عملش، رتبه و درجۀ او مشخص میگردد. نوشتۀ حاضر که بر شیوۀ توصیف و تحلیل استوار است، جهت حل مسألۀ فوق و استنباط متقنی از مقولۀ محاسبه، ابتدا به واکاوی معنایی و دستهبندی کاربردهای اسمی و فعلی مادۀ(حسب) در قرآن پرداخته و در ادامه، صورتهای قابل فرض بر مقولۀ تجسم اعمال نیز به عنوان یکی از مؤلفههای مهم و تأثیرگذار مورد بررسی قرار گرفته است. در پایان این نتیجه حاصل میگردد که از بین نظرات فوق، دیدگاه رابطه تکوینی در تجسم اعمال در تلاقی با دیدگاه ارزیابی معدلی، دارای صورتی عقلانی، قابل انطباق با آیات و روایات و همسو با دیدگاه برگزیدۀ فلاسفه اسلامی میباشد.
قرآن و معارف قرآنی
فاطمه قربانی لاکتراشانی؛ زینب السادات حسینی
چکیده
«قرب» از مفاهیم غایتگرا درنظام باورهای دینی است و صفت «قریب» به عنوان کیفیتی رمزآلود در قرآن، بر مقوله نزدیکی پروردگار به انسان دلالت دارد. این صفت الهی به شکل تکوینی و همراه با آفرینش انسان بر او تجلییافته و در قرآن در معنای فیزیکی، انتزاعی و متافیزیکی کاربرد داشتهاست. آیات مرتبط با نزدیکی خداوند به بندگان، به مقام ...
بیشتر
«قرب» از مفاهیم غایتگرا درنظام باورهای دینی است و صفت «قریب» به عنوان کیفیتی رمزآلود در قرآن، بر مقوله نزدیکی پروردگار به انسان دلالت دارد. این صفت الهی به شکل تکوینی و همراه با آفرینش انسان بر او تجلییافته و در قرآن در معنای فیزیکی، انتزاعی و متافیزیکی کاربرد داشتهاست. آیات مرتبط با نزدیکی خداوند به بندگان، به مقام قربی عام اشاره مینمایندکه در قالب افاضه حیات به انسان، احاطت، علم و آگاهی بر خطورات ذهنی و قلبی و تدبیر حاجات و نیازهای مادی و تشریعی اوست. لذا خداوند به طور دائمی و مستمر بر احوال بندگان سمیع، بصیر، علیم بوده و مجیب حاجات اوست. این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی و با کمک روابط همنشین و جانشین، باهمآیی صفت «قریب» با سایر صفات الهی را مورد بررسی قرار داده تا به درک واضحتری از آن دست-یابد.نتیجه حاصل این است که اگرچه بسامد این واژه در قرآن به عنوان صفت خداوند، تنها 2 بار و با صفاتی چون مجیب و سمیع بوده اما با پیجویی همنشینها و جانشینهای آن و نیز تحلیل رابطه واژگانی، میتوان به این نتیجه دست یافت که پذیرش مسالت بندگان، سرعت پذیرش، حیلوله و علم و احاطت مستخرج از باهم آیی، بیانگر ربوبیت پروردگار است.