سید محمود طیب حسینی؛ عباس رحیملو
چکیده
آیه 12 سوره طلاق، زمین را همانند هفت آسمان شمرده است. مسئله اصلی این جستار، آن است که نسبت همانند دانستن زمین با هفت آسمان در انتقال پیام آیه به مخاطبان چیست؟ برای تحلیل گفتمان قرآن از همانندی زمین و هفت آسمان، نیاز است وجه شباهت را در این آیه دریافت. قرآنپژوهان در تبیین وجه شباهت زمین با هفت آسمان، دیدگاههای گوناگونی را بیان کردهاند؛ ...
بیشتر
آیه 12 سوره طلاق، زمین را همانند هفت آسمان شمرده است. مسئله اصلی این جستار، آن است که نسبت همانند دانستن زمین با هفت آسمان در انتقال پیام آیه به مخاطبان چیست؟ برای تحلیل گفتمان قرآن از همانندی زمین و هفت آسمان، نیاز است وجه شباهت را در این آیه دریافت. قرآنپژوهان در تبیین وجه شباهت زمین با هفت آسمان، دیدگاههای گوناگونی را بیان کردهاند؛ امّا این دیدگاهها از نظرگاههای مختلف، به ویژه از منظر ساختار متن، با چالشهایی روبرو است. از این رو در این نوشتار، با نگاهی نو به نشانههای درونمتنی آیه، وجه شباهت زمین با هفت آسمان تبیین شد. با واکاوی ساختار آیه نشان داده شد این آیه تاکید میکند که زمین، نه در وجوهی مانند هفت عدد بودن، بلکه در ویژگیِ تحت ربوبیت پیوسته خداوند بودن، شباهت کامل به هفت آسمان دارد. در مجموع به دست آمد این تاکید بر حضور پیوسته خداوند در تدبیر زمین، در برابر باورهای مخاطبان عصر نزول در بارة رابطه خداوند با زمین بوده است. از سویی این تاکید بر ربوبیت خداوند بر زمین، پشتیبان نظریِ دستورهای شرعی سوره طلاق برای امتثال این تکالیف است.
قرآن و معارف قرآنی
فریده پیشوایی؛ سید محمود طیب حسینی؛ محمد (خداخواست) عرب صالحی؛ فاطمه قنبری
چکیده
از بنیانهای نظریه تفسیر ادبی امین خولی، اندیشههای نواعتزالی است. این مقاله با رویکرد تحلیلی-انتقادی مبتنی بر داده-های اسنادی، ضمن معرفی نظریه خولی، مختصات جریان فکری نومعتزله را در نظریه خولی که در رهیافتهای تفسیری بعد او، موثر بوده، آشکار و نقد کرده است. از امتیازات مبانی نواعتزالی خولی، رویکرد تفسیر اجتماعی نظریه اوست. در ...
بیشتر
از بنیانهای نظریه تفسیر ادبی امین خولی، اندیشههای نواعتزالی است. این مقاله با رویکرد تحلیلی-انتقادی مبتنی بر داده-های اسنادی، ضمن معرفی نظریه خولی، مختصات جریان فکری نومعتزله را در نظریه خولی که در رهیافتهای تفسیری بعد او، موثر بوده، آشکار و نقد کرده است. از امتیازات مبانی نواعتزالی خولی، رویکرد تفسیر اجتماعی نظریه اوست. در مقابل کاستیهای ناشی از جریان نومعتزله، چالشهایی را متوجه آن ساخته ازجمله نگاه نوآورانه در تمام ابعاد دین، گسست پیوند با سنت تفسیری، نسبیبودن فهمها از قرآن و غلبه متنمحوری در تفسیر. همچنین فقدان نگاه وحیانی به عقل از آسیبهای این نظریه است؛ ضمن اینکه توجه افراطی به فهم مخاطبان اولیه و غفلت از فرهنگسازی قرآن، زمینهساز گرایش به تفسیر فرهنگی خواهد شد. بنیانهای نواعتزالی نظریه خولی همچون عدم تنقیح مبانی فهم متن و تبیین جهانبینی، آن را فردمحور کرده است. در نگاه نومعتزله قرآن به عنوان متنی زنده فارغ از جنبههای الهیاتی، موضوع پژوهش قرار گرفته، در نتیجه هویت وحیانی آن سلب میشود. نظریه خولی نیز از این آسیب در امان نبوده و این مساله در آثار شاگردان و متاثران از نظریه او مشاهده میشود.