سمیه کاظمی نجف آبادی؛ الهام آقادوستی
چکیده
ابهام یا «چندمعنایی» در قرآن کریم زمینه را برای آفرینش معانی متعدد و گسترش سطوح معنایی مختلف فراهم ساخته است. چندلایگی معنا و تأویلپذیری ناشی از آن را در قرآن کریم میتوان در سطوح مختلف واژگانی و نحوی به وضوح مشاهده کرد. «شبهجمله» از جمله ساختهای زبانی است که در متن قرآن کریم، گسترهای از احتمالات معنایی را در هر دو ...
بیشتر
ابهام یا «چندمعنایی» در قرآن کریم زمینه را برای آفرینش معانی متعدد و گسترش سطوح معنایی مختلف فراهم ساخته است. چندلایگی معنا و تأویلپذیری ناشی از آن را در قرآن کریم میتوان در سطوح مختلف واژگانی و نحوی به وضوح مشاهده کرد. «شبهجمله» از جمله ساختهای زبانی است که در متن قرآن کریم، گسترهای از احتمالات معنایی را در هر دو سطح واژگانی و نحوی پدید آورده است، به همین دلیل در این پژوهش سعی بر آن است با روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی آیاتی پرداخته شود که در آن شبهجمله تحت تأثیر دو عامل تعدد متعلَّق شبهجمله و یا تعدد معنایی حروف جر زمینه برداشتهای متفاوت را فراهم کرده است. بررسی چنین عواملی از نظر مفسران که به تشکیل لایههای معنایی چندگانه میانجامد و تبیین دشواریهای ترجمه آن هدف اصلی این مقاله به شمار میرود. بررسی تفاسیر و ترجمههای قرآن کریم نشان میدهد که چندلایگی معنایی شبهجملهها تأثیر بسزایی در فهم آیات قرآن کریم دارد و گاهی با تکیه بر بافت و سیاق کلام وحی میتوان به وحدت معنایی رهنمون شد، ولی در مواردی، تعیین معنی قاطع و یگانه بسیار دشوار است و در این راستا مترجم با تکیه بر ابزار تفسیر میتواند در بیشتر موارد از تنگنای ابهام بگریزد.