رضوانه دستجانی فراهانی؛ احمد آکوچکیان؛ عباس اشرفی
چکیده
مقوله پیشرفت با نظر به عینیت آن در موقعیتهای زمانی و مکانی، نیازمند الگوی معین با رویکرد آیندهنگری و آیندهنگاری است. نقش آموزههای دین در آیندهنگاری تمدنی، یک مسئله محوری و راهبردی در دورۀ معاصر است. برجستهترین فصل آموزگاری آیندهنگاری دینی، رخدادهای تاریخ تمدنی و به طور خاص، قصص هستند. رویکرد آیندهنگاری به مدد قصص، اصلی ...
بیشتر
مقوله پیشرفت با نظر به عینیت آن در موقعیتهای زمانی و مکانی، نیازمند الگوی معین با رویکرد آیندهنگری و آیندهنگاری است. نقش آموزههای دین در آیندهنگاری تمدنی، یک مسئله محوری و راهبردی در دورۀ معاصر است. برجستهترین فصل آموزگاری آیندهنگاری دینی، رخدادهای تاریخ تمدنی و به طور خاص، قصص هستند. رویکرد آیندهنگاری به مدد قصص، اصلی بنیادین در مبانی فلسفه دین (نظام انتظار از دین و نیاز به دین) است. قصه قرآنی یک منظومه گفتمانی است که رویدادهای مؤثر در تحول فرد، جامعه و تمدن را پیش رو می گذارد و هدف آن قرار دادن مخاطب در موقعیتی است که با انتخاب و اختیار خود در مسیر رشد قرار گیرد تا آینده خود، جامعه و تمدن را در سمت و سوی آرمان الهی رقم زند. این مقاله با پرسش اصلی «چیستی آیندهنگار قصص قرآنی»، با روش تحلیل محتوا به نظریۀ آیندهنگاری برآمده از قصص قرآنی میپردازد و بر آن است که پژوهش کارکرد آیندهنگار از قصص تمدنی، یک ساحت راهبردی نه فقط در حوزه پژوهش هنجارین، بلکه در حوزه تحقیق و توسعۀ آیندهنگار نیز هست. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که آیندهنگری تا آیندهنگاری، فصل راهبردی فلسفه قصه قرآنی است و قصه قرآنی ظرفیتی معرفتشناخت و روششناخت در پیشنهاد رویکرد آیندهنگار راهبردی دارد.
امیر خادمعلیزاده؛ حسین غفورزاده
چکیده
بحث تمایز اثباتی و هنجاری در روششناسی علم اقتصاد سابقة زیادی دارد و تلاشهای برخی اقتصاددانان به این سمت سوق پیدا کرده است که جدایی واقعیّتها و ارزشها را معیار علم و غیرعلم قلمداد کنند. در باب اقتصاد اسلامی نیز این ادّعا مطرح میشود که اقتصاد اسلامی مجموعهای از ارزشهاست. لذا نمیتوان آن را علم قلمداد کرد. به همین سبب، کاوش ...
بیشتر
بحث تمایز اثباتی و هنجاری در روششناسی علم اقتصاد سابقة زیادی دارد و تلاشهای برخی اقتصاددانان به این سمت سوق پیدا کرده است که جدایی واقعیّتها و ارزشها را معیار علم و غیرعلم قلمداد کنند. در باب اقتصاد اسلامی نیز این ادّعا مطرح میشود که اقتصاد اسلامی مجموعهای از ارزشهاست. لذا نمیتوان آن را علم قلمداد کرد. به همین سبب، کاوش دربارة جنبههای اثباتی اقتصادی در منابع دینی ضرورت مییابد. این مقاله با استفاده از روش تحلیلیـ توصیفی، به استخراج نصوص اثباتی اقتصادی (در زمینة پیشرفت مادّی و معنوی) میپردازد که مبیّن رابطة علّی و معلولی بین پدیدههای خارجی است که به صورت «اگر الف، آنگاه ب» میباشد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که در قرآن کریم، گزارههای اقتصادی اثباتی وجود دارد و با توجّه به تفاوت مبانی معرفتشناسی اقتصاد متعارف و اقتصاد اسلامی، برخی از گزارههای اثباتی بر اساس کارکرد علل مجرّد قابل توجیه است و با نگرش صرفاً مادّی نمیتوان آنها را توجیه کرد. همچنین، بر اساس آیات اقتصادی قرآن، علل مادّی نظیر سرمایة مادّی، انفاق و پرهیز از فساد اقتصادی و عوامل غیرمادّی، نظیر استعداد درونی نیروی انسانی جامعه، اجرای احکام شریعت در جامعه، شکر نعمت، ایمان و تقوا، استغفار، استقامت در راه حق، مهاجرت در راه خدا و دعا به عنوان عوامل پیشرفت مادّی و معنوی از منظر قرآن مطرح میگردد.