زهرا ابراهیمی محمدیه؛ سید محمد علی ایازی؛ جعفر نکونام
چکیده
در سدههای نخستین اسلامی ـ به اقرارِ کتابهایی چون «قتلیالقرآن» ابواسحاق ثعلبی (م 427ق.) ـ قرآن، چنان کشش و جذبهای در مخاطبان برمیانگیخت و چنان در آنان اثر میگذاشت که مدهوششان میساخت، اشک از چشمانشان جاری میکرد و در بسیاری از مواقع، اثرگذاریاش در حدی بود که سامعان و تالیان قرآن، جان به جانآفرین تسلیم میکردند. ...
بیشتر
در سدههای نخستین اسلامی ـ به اقرارِ کتابهایی چون «قتلیالقرآن» ابواسحاق ثعلبی (م 427ق.) ـ قرآن، چنان کشش و جذبهای در مخاطبان برمیانگیخت و چنان در آنان اثر میگذاشت که مدهوششان میساخت، اشک از چشمانشان جاری میکرد و در بسیاری از مواقع، اثرگذاریاش در حدی بود که سامعان و تالیان قرآن، جان به جانآفرین تسلیم میکردند. مقاله حاضر با روشی توصیفی ـ تحلیلی و با تأکید بر کتاب قتلیالقرآن ثعلبی ـ که حکایات آن ارتباط مستقیم با تأثیرگذاریهای شگرف قرآن دارد ـ این مسئله را بررسی کرده است؛ نتیجه آنکه سه عنصرِ «قرآن»، «تالی» و «سامع» در این مسئله نقش ایفا میکنند اما هر دو عنصر اخیر، بر عنصر اصلی ـ یعنی قرآن ـ استوارند. قرآن، خود ساختار آهنگین و آهنگپذیری دارد که با عناصر عارضی «صدای حزن آلود»، «صدای برخاسته از خلوص نفس» و نیز «صدای آهنگین»، از بُعد جلالی و جمالی بر سامعان و تالیان خود تأثیر میگذارد؛ آن هم تأثیری که مراتبش با موارد مشابه قابل مقایسه نیست و این تأثیر نیز بیشتر در بُعد جلالی و خوف و خشیت افکنی به سامع یا تالی نمود دارد و تأثیر جمالی نیز علاوه بر آنکه خود مستقلاً عمل میکند، زمینه را برای بُعد جلالی نیز آماده میسازد، بهگونهای که این تأثیرگذاری را در حیطه معنایی بسیار پرقدرت جلوه میدهد.