چکیده
یکی از ویژگیهای دین اسلام، برقراری وحدت، برادری و صلح در میان آحاد جامعه است؛ به طوریکه بر این اساس، زندگی اقشار مختلف مردم در جامعة اسلامی بر پایة همزیستی مسالمتآمیز شکل گرفته است. در این رابطه، تعاملی که بین مسلمانان با اقلیّتهای مذهبی بر مبنای قرارداد ذمّه شکل گرفته، از مصادیق مهمّ صلحجویی دین مبین اسلام است. بیگمان اثبات ...
بیشتر
یکی از ویژگیهای دین اسلام، برقراری وحدت، برادری و صلح در میان آحاد جامعه است؛ به طوریکه بر این اساس، زندگی اقشار مختلف مردم در جامعة اسلامی بر پایة همزیستی مسالمتآمیز شکل گرفته است. در این رابطه، تعاملی که بین مسلمانان با اقلیّتهای مذهبی بر مبنای قرارداد ذمّه شکل گرفته، از مصادیق مهمّ صلحجویی دین مبین اسلام است. بیگمان اثبات ادّعای عدالتجویی و صلحطلبی دین اسلام در برخورد با همپیمانان خود، تنها با اثبات حقوق مسلّم اقلیّتهای مذهبی در جامعة اسلامی میسّر است. با این رویکرد، مقالة حاضر بر آن است تا با کنکاش در آیات قرآن و روایات مربوطه به ارزیابی حقوق اقلیّتهای مذهبی همپیمان، در جامعة اسلامی بپردازد و اثبات کند که دین مبین اسلام همواره به دنبال صلح و یکپارچگی میباشد و اقلیّتها در جامعة اسلامی، هیچ گاه عنوان بیگانه را نمیگیرند، بلکه با انعقاد قرارداد ذمّه، پیوند معنوی عمیقی با اسلام میبندند.
صالح حسن زاده
چکیده
از نظر قرآن خداوند متعال قاهری است فوق هر چیز و در هیچ شأنی از شؤون خود محدود نمیشود؛ وجودی است که هیچ حد، مرز و قید و شرط در او راه ندارد، همچنین اتّصاف او به وحدت و کثرت عددی محال است. قرآن کریم وحدت عددی و کثرت عددی را از پروردگار جهان نفی میکند و جهتش این است که لازمة وحدت عددی محدودیّت و مقدوریّت است و واحدی که وحدتش عددی است، به ...
بیشتر
از نظر قرآن خداوند متعال قاهری است فوق هر چیز و در هیچ شأنی از شؤون خود محدود نمیشود؛ وجودی است که هیچ حد، مرز و قید و شرط در او راه ندارد، همچنین اتّصاف او به وحدت و کثرت عددی محال است. قرآن کریم وحدت عددی و کثرت عددی را از پروردگار جهان نفی میکند و جهتش این است که لازمة وحدت عددی محدودیّت و مقدوریّت است و واحدی که وحدتش عددی است، به طور قطع محدود به حدود مکانی و زمانی و هزاران حدود دیگر است و نیز مقدور و محاط فاعل مدرِک واقع میشود. قرآن خدای تعالی را منزّه از این میداند که محاط و مقدور چیزی واقع شود و کسی بر او احاطه و تسلّط بیابد. البتّه مطالب یاد شده به معنای ناتوانی و ممنوعیّت کامل عقل بشر از شناخت خدا نیست، آنچنان که معطّله و شکّاکان ادّعا میکنند، آنچه از وحی و حکمت الهی استفاده میشود، محدودیّت قدرت سیر عقلانی بشر در شناخت کامل صفات خدا از جمله توحید حقّة اوست. عقول بشر در عین ناتوانی از وصول به کُنه معرفت باری تعالی، قادر به شناخت محدود اوست. انسان به اندازة درک و فهم خویش میتواند خدا، اسماء و صفات او را بفهمد، نه در حدّ عظمت، جلال و شکوه او. هدف این مقاله تفسیر دو اسم مبارک «اَحَد» و «واحد» است که در نهایت منتهی به این نتیجه میشود که ذات حق متّصف به وحدت حقّة حقیقیة ذاتیّه است. اقسام دیگر وحدت و اتّحاد، از جمله وحدت عددی شایستة ذات اقدس الهی نیست.