سید حسن بطحایی گلپایگانی
چکیده
دعوت به خداپرستی و اخلاص در بندگی سرلوحة دعوت همة انبیاء الهی بوده است. دستور بندگی خالص در قرآن علاوه بر واژة اخلاص و مشتقّات آن با کلمات و عبارتهای متنوّع دیگری آمده است؛ مانند: «یُریدُونَ وَجْهَه»، «أَسلم وجهه لله»، «نَصَحُوا لِلَّهِ»، «اِبْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّه»، «اِبْتِغاءَ وَجْهَ اللَّه»، «وَ ...
بیشتر
دعوت به خداپرستی و اخلاص در بندگی سرلوحة دعوت همة انبیاء الهی بوده است. دستور بندگی خالص در قرآن علاوه بر واژة اخلاص و مشتقّات آن با کلمات و عبارتهای متنوّع دیگری آمده است؛ مانند: «یُریدُونَ وَجْهَه»، «أَسلم وجهه لله»، «نَصَحُوا لِلَّهِ»، «اِبْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّه»، «اِبْتِغاءَ وَجْهَ اللَّه»، «وَ قُرُباتٍ عِنْدَ اللَّه»، «حَنیف»، «تَبَتَّلْ إِلَیْهِ». ضدِّ اخلاص در اعتقاد و عبادت، شرک و بُتپرستی و مقابل اخلاص در طاعتْ ریا است که در روایات از آن به «شرک خفی» و «شرک اصغر» تعبیر شده است.. اگرچه گسترة اخلاص در قرآن شامل تمام باورهای اعتقادی، اعمال عبادی و صفات پسندیدة اخلاقی میشود، ولی آنچه در این تحقیق بررسی میشود، مباحثی است که با توجّه به تصریح آیات قرآن و دیدگاه مفسّران عامّه و خاصّه آمده است که شامل اخلاص در اعتقاد، در برابر شرک و بُتپرستی، اخلاص در اعمال عبادی مانند نماز و زکات، حج، خُمس، زکات، مناسک حجّ و عمره و جهاد، همچنین دربارة برخی از فضائل اخلاق ایمانی مانند اخلاص در انفاق، اطعام، گواهی دادن، نجوا در اصلاح بین مردم، صدقه و هر کار پسندیده، بیعت با پیامبر اکرم (ص) و هجرت و یاری کردن اسلام است. این بحثها با محوریّت آیات و دیدگاه مشهور مفسّران شیعه و اهل سنّت و منابع اخلاقی و لغوی مورد تحقیق و بررسی قرار میگیرد.
جمشید صدری؛ جواد طاهری
چکیده
خواجه نصیر الدین طوسی در رشد و شکوفایی اندیشه های عرفانی سهم بسزایی دارد که اوصاف الاشراف و شرح اشارات ابن سینا موید همین امر است. اوصاف الاشراف از نظر حجم بسیار کوچک اما از حیات محتوا بسیار غنی است و خواجه در این رساله از اندیشه های عرفانی به خوبی دفاع می کند. وی مدعی برخورداری از تجربه عرفانی نیست، بلکه تلاش وی در راستای ارزیابی عقلانی ...
بیشتر
خواجه نصیر الدین طوسی در رشد و شکوفایی اندیشه های عرفانی سهم بسزایی دارد که اوصاف الاشراف و شرح اشارات ابن سینا موید همین امر است. اوصاف الاشراف از نظر حجم بسیار کوچک اما از حیات محتوا بسیار غنی است و خواجه در این رساله از اندیشه های عرفانی به خوبی دفاع می کند. وی مدعی برخورداری از تجربه عرفانی نیست، بلکه تلاش وی در راستای ارزیابی عقلانی و تنظیم منطقی آداب سیر و سلوک عرفانی است. رساله مزبور در شش باب و هر باب به استثنای باب ششم - در شش فصل تنظیم شده است. نوشتار حاضر فقط به بررسی باب اول می پردازد که مربوط به بدایت سیر و سلوک است.