Author

Associate Professor at Allameh Tabatabai University,

Abstract

History of Islamandthe worldshows that Islam breathed the breath of life into the body of humanity and human societyis revived, but from the beginning there have always been enemies who were determined to destroy Islam or prevent its effectiveness. For this purpose,They Have presented copies of unrealistic Islam and distorted readings of Islam against trueIslam that is noted with common title "American Islam" in the works and thoughts of Imam Khomeini (RA). The task of defending of Islam demands to offerand identify features andcharacteristics ofauthenticIslam againstperverted Islam Using authentic sources as well as divine and revelation texts in order to clear deceptive plans and advertisingfor colonizers forpeople. The wise advice of Imam Khomeini is in accordance withpreciousversesof the Quran, searchlight and bright Light in this way. We have achieved a number of factors in light of theselightsources that Keeping withpolicy, employment of righteous tool,being transnational and regional, Stabilityand integrity, collectivity, totality, supportingthe oppressed, Hostility with arrogants or Impudents and etc are among them.

Keywords

هر کس با تاریخ اسلام و جهان آشنا باشد، می‌داند که اسلام روح حیات و زندگی را در کالبد بشریّت دمید و جامعة انسانی را احیا نمود. امّا از همان آغاز، همواره دشمنانی وجود داشته‌اند که مصمّم به نابودی اسلام بودند و آنجا که از مقابله با اسلام و نابودی آن عاجز و مأیوس گردند، اقدام به پیشگیری از تأثیرگذاری اسلام می‌کنند. در راستای این هدف، از هر روش مناسب استفاده می‌کنند تا آن را به صورت مجموعه‌ای از باورها، آداب سطحی و غیرمؤثّر تغییر دهند که در این فرض، دین اسلام، مورد پسند دشمنان نیز خواهد بود. چنین نسخه‌ای از اسلام که در واقع، وسیلة مقابله با اسلام اصیل است و با عناوین مختلفی همچون «اسلام اُمَوی»، «اسلام درباری»، «تشیّع صفوی» و «اسلام امریکایی» از آن یاد می‌شود، همواره مورد حمایت قدرت‌های فاسد بوده است و به وسیلة ایادی و عوامل آنان ترویج شده است. امّا از آنجا که ارادة خداوند بر دوام و استمرار دین حق و اسلام اصیل تعلّق گرفته (التّوبه/32)، لازم است در طول زمان، پیوسته مدافعان به وظیفة مهمّ پاسداری از اسلام بپردازند (ر.ک؛ طبرسی، 1413ق.: 15ـ12)، آن را صیقل دهند و شبهه‌زدایی کنند، چراکه مخالفان پیوسته از ابزار ناشناخته و شیوه‌های بی‌سابقه و نسخه‌های جدید از اسلام سطحی و انحرافی بهره می‌جویند (ر.ک؛ الزّین، 1411ق.، ج 8: 175) و این واقعیّت اقتضا می‌کند تا مدافعان و اندیشمندان اسلامی به اهداف، شیوه‌ها و روش‌های دشمن آگاه باشند، امور خاصّی را در اولویّت دیده، شاخصه‌های جبهة دشمن را به درستی و دقّت بشناسند و مغایرت و تباین آنها با شاخصه‌های جبهة الهی و اسلام اصیل را تعیین نمایند و به بیان دیگر، در زمان کنونی به این پرسش اساسی پاسخ دهند که «اسلام اصیل دارای چه شاخصه‌هایی است؟» و به تبع آن، اسلام انحرافی دارای چه تفاوت‌ها ونشانه‌هایی است؟ در این جستار، سعی بر آن است که با روشی تحلیلی ـ توصیفی در پرتو آیات نورانی قرآن کریم بارزترین شاخصه‌های اسلام کامل، ناب و «اصیل» در مصاف با «اسلام انحرافی»، مهمل، ناقص و به تعبیرهای دیگر، اسلام اموی، صفوی و امریکایی تبیین گردد. نقش ممتاز امام خمینی(ره) در طرح مسئلة اسلام ناب و اسلام آمریکایی ایجاب می‌کند که در موارد زیادی از نظر و دیدگاه حکیمانة آن بزرگ بهره جوییم و بدان استناد کنیم. در آغاز به حسب اولویّت، ضرورت طرح موضوع در شرایط کنونی وپیشینة پژوهش، بررسی و آنگاه شاخصه‌ها و امور مربوط به آنها تبیین خواهد شد. ممکن است این پرسش مطرح شود که چرا اسلام را به اسلام اصیل و اسلام‌ انحرافی (آمریکایی) تقسیم شده است، در حالی که خداوند دین حق را به عنوان «اسلام» معرّفی می‌نماید و می‌فرماید: ﴿إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ...: دین در نزد خدا، اسلام (و تسلیم بودن در برابر حق) است...﴾ (آل‌عمران/19). پاسخ این پرسش روشن است؛ بدین ترتیب که در این مقاله هدف ارائة نام و نسخه‌هایی جدید از اسلام نیست، بلکه هدف مقارنه و مقایسه میان نسخة اصلی و منحصر به فرد اسلام با نسخه‌ها و قرائت‌های تحریف‌شده و مخدوش از اسلام است که تاکنون از طرف افراد و جریان‌هایی، به ملّت‌ها عرضه شده است. تعداد نسخه‌ها و قرائت‌های انحرافی از اسلام به اندازه‌ای زیاد بوده که امام خمینی(ره) بارها در سال‌های آخر عمر مبارک خود از آنها نام برده است و عنوان «اسلام آمریکایی» را بر همة آنها نهاده است و در مقابل آن، از دین حق و اسلام حقیقی به عنوان «اسلام ناب» و «اسلام ناب محمّدی» نام بُرده است (ر.ک؛ موسوی خمینی(ره)، 1369، ج 21: 30). بنابراین، تعبیر «اسلام اصیل» در مقابل اسلام انحرافی و آمریکایی، در واقع، پافشاری و تأکید بر دین حقّ و اسلام حقیقی و ناب است، چنان‌که بازخوانی شاخصه‌های اسلام اصیل (و اسلام آمریکایی) و ارائة مستندات وحیانی آنها نیز به اقتضای شیوه‌های مرموز دشمنی و گونه‌های فریبکارانه خصومت با اسلام است.

پیشینة پژوهش

با این وصف، پس از گذشت بیش از دو دهه از رهنمودهای حضرت امام(ره)، به نظر می‌رسد تلاش علمی و پژوهش کافی در این عرصه انجام نشده است. تا آنجا که نویسنده اطّلاع دارد، مقالات مربوط به این موضوع کمتر از پانزده عدد و همگی بازخوانی کلام و پیام حضرت امام(ره) است و هیچ طرح پژوهشی، رساله و کتابی جز کتاب اسلام ناب در کلام و پیام امام. این کتاب که در7 بخش و20 فصل تدوین شده، عیناً سخنان و نامه‌های امام خمینی(ره) را در تحلیل و تفسیر ویژگی‌های اسلام ناب و اسلام آمریکایی، حامیان اسلام ناب و حامیان اسلام آمریکایی، دشمنی با اسلام ناب، وظایف مردم برای تحقّق اسلام ناب و ...تنظیم نموده، در این عرصه تدوین نشده است، در حالی که اهمیّت ذاتی مسئله، انتظار امام راحل و رهنمودهای مقام معظّم رهبری ـ مدّ ظله العالی‌ ـ اقتضا می‌کند که مبانی نظری، فکری و شاخصه‌های اسلام حقیقی و اصیل و در مقابل، اسلام‌ انحرافی یا «اسلام آمریکایی» از آیات قرآن کریم و روایات معصومین به دست آید و به ساحت فکر و اندیشه و نیز فرهنگ جامعة اسلامی عرضه شود. بنابراین، انتظار می رود با توجّه به محدودیّت این نوشتار، نویسنده را نسبت به شمار شاخصه‌های مذکور معذور بدانند.

2ـ ضرورت پژوهش

آنچه مایة تأسف است اینکه در طیّ قرون گذشته، اسلام انحرافی با نسخه‌های به ظاهر متفاوت و قرائت‌هایی گوناگون از اسلام، بر فرهنگ، اندیشه و زندگی اکثریّت امّت اسلامی، سیطره و احاطه داشته است و اسلام اصیل به لحاظ وجود کتبی (مندرج درکتاب و سنّت) در حالت استتار و به لحاظ وجود عینی، در حالت تقیّه و نیز محدودة زندگی فردی و خانوادگی به حیات خود ادامه داده است. پیروزی انقلاب اسلامی به‌حق انفجار نور و تجدید ظهور اسلام ناب و اصیل بود که در ایران اتّفاق افتاد. دشمنان دیرینة اسلام و دولت‌های استعمارگر که نسبت به پیروزی انقلاب و تأسیس نظام جمهوری اسلام غافل‌گیر شده بودند، به سرعت اقدام به شناسایی نیروی محرّکة انقلاب، یعنی اسلام ناب و اصیل نمودند و آنگاه مقابله با آن را امری اجتناب‌ناپذیر دانستند. آنان به تجربه دریافتند که مناسب‌ترین عامل برای غلبه بر اسلام اصیل یا تضعیف، منزوی کردن و از اثر انداختن آن، همانا مواجه نمودن آن با اسلام آمریکایی است؛ عاملی که بیشترین سود و کمترین هزینه را برای استعمارگران و شدیدترین ضربه‌ها و آسیب‌ها را بر اسلام حقیقی و امّت اسلامی خواهد داشت. بدیهی است که در چنین شرایطی، توجّه دادن مردم به وضعیّت موجود و مقابلة اسلام اصیل با اسلام انحرافی، امری لازم بلکه ضروری است. ضرورت پرداختن به این بحث، همواره پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران وجود داشت و احساس می‌گردید و بنیانگذار انقلاب، حضرت امام خمینی(ره)، به خصوص در سال‌های آخر عمر شریف خود بر ضرورت و اهمیّت شناختن و شناساندن ویژگی‌های اسلام ناب محمّدی و تعیین مرزهای آن با اسلام آمریکایی تأکید می‌نمودند و اینگونه دردمندی خود را از آگاه نبودن ملّت‌ها نسبت به مسئله ابراز می‌نمودند: «... متأسّفانه هنوز برای بسیاری از ملّت‌های اسلامی، مرز بین اسلام آمریکایی و اسلام ناب محمّدی و اسلام پابرهنگان و محرومان، اسلام مقدّس‌نماهای متحجّر و سرمایه‌داران خدانشناس و مرفّهین بی‌درد کاملاً مشخّص نشده است و روشن ساختن این حقیقت که ممکن نیست در یک مکتب و در یک آیین، دو تفکّر متضاد و متقابل وجود داشته باشد، از واجبات سیاسی بسیار مهمّ است... وظیفة همة علماست که با روشن کردن این دو تفکّر، اسلام عزیز را از ایادی شرق و غرب نجات دهند» (همان: 8 و همان، 1379: 644).

امّا در حال حاضر، ضرورت تبیین این مسئلة مضاعف و به مراتب بیشتر است؛ زیرا در پرتو بیداری ملّت‌های اسلامی و ملّت‌های جهان سوم و بر اثر ضربه‌های سختی که قدرت‌های استعمارگر، از ناحیة انقلاب اسلامی و ملّت مسلمان ایران تحمّل نموده‌اند و بخش اندکی از کارآیی و ظلم‌ستیزی اسلام ناب و اصیل را به تجربه پی برده‌اند، شگردها و روش‌هایی بس پیچیده در پیش گرفته‌اند و با اقداماتی چندمنظوره همچون انهدام اسلام با نام اسلام (ر.ک؛ همان، 1369، ج 21: 8، 59 و 171) و تضعیف مسلمانان به‌وسیلة مسلمانان، در مقابل اسلام ناب ایستاده‌اند (ر.ک؛ همان: 8، 59 و 113).

3ـ شاخصه‌های اسلام اصیل

1ـ3) شاخصة جامعیّت و سیاست

جامع و کامل بودن یکی از شاخصه‌های بارز اسلام اصیل است، در حالی‌که اسلام انحرافی محدود، ناقص، نارسا و ناتمام است. این مسئله ابعاد گوناگونی دارد که به لحاظ اولویّت و اهمیّت بُعد سیاسی آن را مقایسه و تبیین می‌کنیم.

1ـ1ـ3) اسلام اصیل آمیخته با سیاست

اسلام حقیقی و اصیل به گونه‌ای است که باورها، بینش‌ها و رفتارهای سیاسی جزء لاینفکّ و جدانشدنی آن است، به‌گونه‌ای که نمی‌توان باورها، بینش‌ها و رفتارهای اسلام را از سیاست جدا نمود. اگر بُعد سیاسی نباشد، اسلام نیست. در اینجا مجال و نیازی نیست که معنای لغوی و یا اصطلاحی واژة «سیاست» و نسبت آن را با معنای واژة «اسلام» مقایسه کنیم؛ زیرا هدف ما و نیز معنای صحیح سیاست در فرهنگ جامعة اسلامی، تدبیر، اداره، سرپرستی و مدیریّت جامعة اسلامی است و آیین‌نامة مطلوب و عالی سیاست ـ در تمام ابعاد و مراتب آن ـ در منابع نظری و معرّفتی اسلام و نیز سیره و سنّت پیشوایان الهی مندرج و فراگیر است. از باب نمونه، آیات زیر بخشی از جنبه‌های سیاسی اسلام را بازگو نموده است.

ـ ﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّکُمْ وَآخَرِینَ مِن دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ یَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَیْءٍ فِی سَبِیلِ اللّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَأَنتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ: هر نیرویى در توان دارید، براى مقابله با آنها [= دشمنان‏] آماده سازید و (همچنین) اسبهاى ورزیده (براى میدان نبرد)، تا به‌وسیلة آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید؛ و (نیز) گروه دیگرى غیر از اینها را که شما نمى‏شناسید و خدا آنها را مى‏شناسد؛ و هر چه در راه خدا (و تقویت بُنیة دفاعى اسلام) انفاق کنید، به‌طور کامل به شما بازگردانده مى‏شود و به شما ستم نخواهد شد﴾ (الأنفال/ 61ـ60).

ـ ﴿إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِینَ یُحَارِبُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَیَسْعَوْنَ فِی الأَرْضِ فَسَادًا أَن یُقَتَّلُواْ أَوْ یُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ یُنفَوْاْ مِنَ الأَرْضِ ذَلِکَ لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیَا وَلَهُمْ فِی الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ: کیفر آنها که با خدا و پیامبرش به جنگ برمى‏خیزند و اقدام به فساد در روى زمین مى‏کنند (و با تهدید اسلحه، به جان و مال و ناموس مردم حمله مى‏برند)، فقط این است که اعدام شوند، یا به دار آویخته گردند، یا (چهار انگشت از) دست (راست) و پاى (چپ) آنها، بر‌عکس یکدیگر، بریده شود؛ و یا از سرزمین خود تبعید گردند. این رسوایى آنها در دنیاست و در آخرت (نیز) مجازات عظیمى دارند﴾ (المائده/ 33).

معمار بزرگ انقلاب اسلامی نیز دخالت در امور سیاسی را نه تنها مغایر تعالیم اسلام نمی‌دانست، بلکه آن را وظیفه‌ای اسلامی و تکلیف شرعی همگان می‌شمرد: «ما مکلّفیم به اینکه در امور دخالت کنیم. ما مکلّفیم در امور سیاسی دخالت کنیم. مکلّفیم شرعاً، همان‌طور که پیغمبر(ص)کرد، همان‌طور که حضرت امیر(ع) می‌کرد... . این حرف‌ها که دین از سیاست جداست و امثال این حرف‌ها، در منطق اسلام نیست. فعّالیّت سیاسی یکی از وظایف مذهبی مسلمانان است... حرف ما این است که نه روحانی تنها، همة قشرها باید در سیاست دخالت بکنند» (موسوی خمینی(ره)، 1379: 140).

2ـ1ـ3) اسلام انحرافی، اسلام بدون سیاست

برخلاف اسلام اصیل، اسلام انحرافی و آمریکایی اسلامی است که ممکن است حدّاکثر به عنوان وسیله و ابزاری در خدمت سیاست نامشروع و سیاست شیطانی قرار گیرد، امّا فاقد سیاست و جدا از سیاست است و در نتیجه، هیچ‌ گونه تصادم و تضادی با اهداف و منافع قدرت‌های سلطه‌گر و استعمارگران نخواهد داشت. اسلامی است که به آداب و سُنَن عبادی فردی و توصیه‌های اخلاقی محدود می‌گردد و در امور سیاسی، اجتماعی و اقتصادی فرد و جامعه تأثیرگذار نیست.

این نسخة تحریف‌شده و قرائت ناصحیح از اسلام، نوعاً به‌وسیلة حکومت‌های استبدادی و قدرت‌های استعماری ترویج می‌گردد و عوامل آنان در پوشش تبیین، تفسیر و تبلیغ اسلام مروّج آن هستند. علی عبدالرّزاق نمونه‌ای از این دسته افراد است. وی در کتاب خود به نام الإسلام و اصول الحکم می‌کوشد تا از زوایای مختلف، اسلام بدون سیاست را تصویر و تثبیت کند و در نهایت، از منظر یک عالم و نویسنده مدرسة خلافت این‌گونه نتیجه می‌گیرد: «حقیقت آن است که دین اسلام از خلافتی که مسلمانان می‌شناسند، مبرّاست و نیز از تمام آنچه پیرامون مسئلة خلافت از ترس و امید، عزّت و اقتدار مهیّا نموده‌اند، مبرّا می‌باشد و خلافت به هیچ وجه از جمله طرح‌ها و برنامه‌های دینی نیست. مسئلة قضاوت و امثال آنها از وظایف نظام حکومت و مراکز دولتی هیچ ‌یک از طرح‌های دین نیست و تمام این امور، طرح‌هایی صرفاً سیاسی است که دین هیچ نقشی در آنها ندارد» (عبدالرّزاق، 1993م.: 112).

امام خمینی(ره) توجّه و دقّت خاصّی نسبت به خطرهای این جریان انحرافی داشت، لذا از یک سوی، منادی اندیشة سیاسی اسلام بود و از سوی دیگر، در مورد اسلام بدون سیاست هشدار می‌داد: «اگر همة شما با هم نباشید و از باطن بپوسید، شک نکنید که بعد از چندی همان مسائل سابق به یک صورت بدتری پیش خواهد آمد. همان اسلام شاهنشاهی دوباره برمی‌گردد. آنها می‌دانند که باید بگویند اسلام. آمریکا هم برای اسلام دلش می‌سوزد، امّا اسلام آمریکایی در زمان شاه هم بود؛ اسلام آمریکایی بود. کسی حق نداشت دخالت در هیچ امری بکند. اسلام آمریکایی این بود که ملاّها باید بروند درسشان را بخوانند. چه کار دارند به سیاست؟!» (موسوی خمینی(ره)، 1379: 354). همچنین در جای دیگر می‌فرماید: «اَبَرقدرت‌ها و حکومت‌های وابسته به آنان با اسلام شاهنشاهی و مَلِکی مخالف نیستند، بلکه بی‌شک آن را تأیید نیز می‌کنند. اسلامی که به‌وسیلة ایادی ابلیسی خود و جهان به صورتِ عالم عرضه شود که علمای اسلام و مسلمانان نباید در امور سیاسی و اجتماعی مسلمین دخالت کنند...» (همان).

2ـ3) فراتر از ملیّت و مکان

ویژگی دیگر اسلام اصیل، فراملّی و نیز فرامنطقه‌ای بودن آن است. اسلام در عین آنکه به حقوق و تعهّدات انسان‌ها احترام می‌گذارد و از هر گونه ستم و تجاوز مبرّاست، دینی است فراملّی و فرامنطقه‌ای و منحصر به قوم، ملّت، نژاد و یا قارّه و منطقه‌ای از جغرافیای زمین نیست، بلکه دین همگان و همه‌جا است. این خصوصیّت اسلام اصیل، آن را از اسلام‌های آمریکایی متمایز می‌سازد و نشانة خوبی است در شناسایی نغمه‌ها، شعارها و مواضعی که دولت‌ها، جریان‌های فکری، فرقه‌های مذهبی، گویندگان و نویسندگان به نام اسلام عرضه می‌کنند. علما و صاحب‌نظران اصیل اسلام به این شاخصه توجّه دارند، چراکه این امر تمام احکام، فرهنگ و اصول اسلام را فراگیر است. پیش از ارائة نمونه‌های قرآنی، فرازی از کلام امام خمینی(ره) در این باب را ذکر می‌کنیم. ایشان می‌فرماید: «اسلام راجع به اجتماع هم نظر دارد. مسائلی دارد که مربوط به همة بشر است. هیچ مملکتی دون مملکتی نیست. اسلام این‌طور نیست که یک مملکت داشته باشد به اسم ایران مثلاً یا به اسم عراق یا به اسم کذا. این جورها نیست. تمام عالم تحت نظرش هست؛ یعنی نظر اسلام به این بوده است که بشر بسازد؛ تمام بشر را. هیچ قوم و خویشی با یک‌قطبی و دوقطبی ندارد. با شرق یا غرب، با شمال و جنوب، با جایی هیچ قوم و خویشی ندارد. یک دین الهی است. همان‌طوری که خدای تبارک و تعالی خدای همه است، نه خدای شرقی‌ها و مسلمان‌ها یا غربی‌ها یا مسیحی‌ها یا یهودی‌ها. این‌طور نیست. خدای همه است و نسبت به همه رازق است و عرض می‌کنم ـ خالق است و اینها. اسلام هم یک دینی است مال همه؛ یعنی آمده است که همة بشر را به این صورتی که می‌خواهد درآورد...» (همان، 1369، ج 3: 23ـ 122 و ر.ک؛ همان، 1379: 5).

امام خمینی(ره) در وصیّت‌نامة سیاسی ـ الهی خود نیز بر فراملّی بودن اسلام اصیل تأکید فرموده ‌است و از ملّت‌های مسلمان جهان خواسته است که در تحقّق عینی این امر بکوشند: «و شما ای مستضعفان جهان و ای کشورهای اسلامی و مسلمانان جهان! به پا خیزید و... همه در زیر پرچم پرافتخار اسلام مجتمع و با دشمنان اسلام و محرومان جهان به دفاع برخیزید و به سوی یک دولت اسلامی با جمهوری‌های آزاد و مستقل به پیش روید که با تحقّق آن همة مستکبران جهان را به جای خود خواهید نشاند و همة مستضعفان را به امامت و وراثت ارض خواهید رساند. به امید آن روز که خداوند تعالی وعده فرموده است» (همان، 1369، ج 21: 203).

بررسی قرآن کریم نشان می‌دهد که خداوند این امر را گاهی به اشاره و گاهی به صراحت یادآور شده است. آیات ذیل نمونه‌هایی از این واقعیّت است:

ـ ﴿قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعًا الَّذِی لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ یُحْیِی وَیُمِیتُ فَآمِنُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِیِّ الأُمِّیِّ الَّذِی یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَکَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ: بگو: اى مردم! من فرستادة خدا به سوى همة شما هستم؛ همان خدایى که حکومت آسمان‌ها و زمین از آنِ اوست؛ معبودى جز او نیست؛ زنده مى‏کند و مى‏میراند. پس ایمان بیاورید به خدا و فرستاده‏اش؛ آن پیامبر درس‌نخوانده‏اى که به خدا و کلمات او ایمان دارد؛ و از او پیروى کنید تا هدایت یابید﴾ (الأعراف/ 158).

ـ ﴿قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَى کَلَمَةٍ سَوَاء بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَلاَ یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ: بگو: اى اهل کتاب! بیایید به سوى سخنى که میان ما و شما یکسان است که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزى را همتاى او قرار ندهیم؛ و بعضى از ما بعضى دیگر را ـ غیر از خداى یگانه ـ به خدایى نپذیرد. هرگاه (از این دعوت،) سرباز زنند، بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم﴾ (آل‌عمران/ 64).

ـ ﴿أَفَغَیْرَ دِینِ اللّهِ یَبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ طَوْعًا وَکَرْهًا وَإِلَیْهِ یُرْجَعُونَ *....* وَمَن یَبْتَغِ غَیْرَ الإِسْلاَمِ دِینًا فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ: آیا آنها غیر از آیین خدا مى‏طلبند؟! (آیین او همین اسلام است؛) و تمام کسانى که در آسمان‌ها و زمین هستند، از روى اختیار یا از روى اجبار، در برابرِ (فرمان) او تسلیم هستند، و همه به سوى او بازگردانده مى‏شوند. *....* و هر کس جز اسلام (و تسلیم در برابر فرمان حق،) آیینى براى خود انتخاب کند، از او پذیرفته نخواهد شد و او در آخرت از زیانکاران است﴾ (آل‌عمران/ 85 و 83).

در مقایسه بین این شاخصه‌ها می‌توان گفت فراملّی و فرامنطقه‌ای بودن اسلام از ظاهرترین و بارزترین شاخصه‌هایی است که مرز اسلام اصیل را از غیر آن جدا می‌سازد. پیامبر گرامی اسلام با صراحت و با تأکید هر گونه مفاخره با نژاد، قومیّت و ملیّت را نفی فرمود و «تقوای الهی» را یگانه ملاک ارزش و برتری حقیقی شمرد (ر.ک؛ مجلسی، 1983م.، ج 7: 239). امیرمؤمنان، علی (ع)، که در دوران فتنه‌ها و رواج دوبارة نژادپرستی جاهلیّت در لفّافة اسلام، زمام امور را به دست گرفت، در تقسیم مساوی بیت‌المال و در پاسخ به اعتراض برخی به این امر، افراد مسلمان را ـ از عرب و عجم، نژاد اسماعیل و اسحاق ـ یکسان دید و فرقی میان آنان نیافت (ر.ک؛ ابراهیمی ورکیانی، 1382: 336). بنابراین، هر گونه منطق و نغمه‌ای که به نام اسلام بخواهد اسلام را مخصوص و محدود به ملّت و نقطه‌ای از جهان سازد، منطق اسلام آمریکایی و نغمة شیطان است.

3ـ3) استواری و درستی

قرآن کریم در معرّفی اسلام یا معرّفی دین به ذکر لفظِ «اسلام» یا لفظ «دین» اکتفا ننموده است، بلکه اگر در جایی مثل آیة 19 سورة آل‌عمران لفظ اسلام را آورده، در آیات دیگر برای آن ویژگی‌هایی ذکر فرموده است تا جای تردید و نیز فرصت سوء استفاده برای معاندان و دشمنان خدا در تفسیر غلط از دین اسلام باقی نماند. از ویژگی‌هایی که قرآن برای اسلام بیان نموده، استواری و درستی آن است. این ویژگی به دو صورت ایجابی و سلبی در قرآن بیان شده است؛ یعنی در برخی آیات از اسلام به عنوان دین «قیّم» یاد نموده است. از باب نمونه می‌فرماید: ﴿فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ الْقَیِّمِ مِن قَبْلِ أَن یَأْتِیَ یَوْمٌ لَّا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ یَوْمَئِذٍ یَصَّدَّعُونَ: روى خود را به سوى آیین مستقیم و پایدار بدار، پیش از آنکه روزى فرا رسد که هیچ کس نمى‏تواند آن را از خدا بازگرداند. در آن روز مردم به گروه‏هایى تقسیم مى‏شوند﴾ (الرّوم/43). همچنین می‌فرماید:﴿فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ: پس روى خود را متوجّه آیین خالص پروردگار کن. این فطرتى است که خداوند انسان‌ها را بر آن آفریده است؛ دگرگونى در آفرینش الهى نیست. این است آیین استوار، ولى اکثر مردم نمى‏دانند﴾ (الرّوم/ 30).

در چند مورد دیگر نیز مانند آیة 36 سورة توبه، آیة 40 سورة یوسف، عنوان «دین قیّم» ذکر شده که استواری و درستی را برای اسلام یادآور شده است. در پاره‌ای از آیات به صورت غیرمستقیم این ویژگی را اشاره فرموده است؛ یعنی دین خدا و قرآن کریم را وارسته و منزّه از «اعوجاج»، کجی و انحراف برشمرده است. در یک آیه چنین آمده است:﴿الَّذِینَ یَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللّهِ وَیَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُم بِالآخِرَةِ هُمْ کَافِرُونَ: همان‌ها که (مردم را) از راه خدا بازمى‏دارند و راه حق را کج و معوج نشان مى‏دهند و به سراى آخرت کافرند﴾ (هود/ 19).

این آیه چنین تفسیر شده است: «آنها مخصوصاً سعی دارند راه مستقیم الهی را کج و معوج نشان دهند؛ یعنی با انواع تحریف‌ها، کم و زیاد کردن، تفسیر به رأی و مخفی ساختن حقایق چنان می‌کنند که این صراط مستقیم به صورت اصلی خود در نظرها جلوه‌گر نشود تا مردم نتوانند از این راه بروند و افراد حق‌طلب جادّة اصلی را پیدا نکنند» (مکارم شیرازی و دیگران، 1369، ج 9: 61). از بحثی که در این دو آیه (آیة مذکور و پیش از آن) ذکر کردیم، معلوم شد که «دین در عرف قرآن عبارت است از اوّلاً سنّت اجتماعی‌ که در بین مجتمع دائر است و ثانیاً سُنَن اجتماعی. یا عبارت است از دین حقّ و فطری یعنی اسلام و یا دینی که از دین حقّ و راه خدا منحرف شده باشد و به کژی گراییده باشد» (طباطبائی، 1417ق.، ج 10: 195). شایان توجّه است که بر اساس این تفسیرها، افراد و گروه‌هایی همواره تلاش می‌کنند قرائت‌ها و نسخه‌های تحریف‌شده و گمراه‌کننده‌ای از دین حقیقی، اصیل و ناب الهی را به مردم ارائه نمایند. آیات دیگری به همین مضمون در قرآن کریم وجود دارد که برای رعایت اختصار از ذکر آنها صرف نظر گردید (ر.ک؛ ابراهیم/ 3؛ الأعراف/ 45 و 86؛ الکهف/ 1؛ آل‌عمران/ 99 و الزّمر/ 28).

4ـ3) ویژگی و شاخصة تمامیّت

شاخصة دیگر اسلام اصیل و تمایز آن با اسلام انحرافی «تمامیّت» و تجزیه‌ناپذیری آن است. در اسلام اصیل، تمام ابعاد و اصول نظری و نیز ابعاد و بخش‌های عملی و رفتاری، مرتبط و وابسته به یکدیگرند و تأثیرگذاری هر بخش و هر جزء منوط به بقیّة اسلام است و انسان مسلمان و جامعة اسلامی آنگاه می‌توانند مدّعی مسلمانی باشند و زندگی سعادت‌بخشی را تجربه کنند که به صورت متوازن تمام ابعاد اسلام را بپذیرند و بدانها عمل کنند. قرآن کریم از زوایه‌های مختلف به بیان این شاخصه پرداخته است. در برخی آیات قرآن، از طریق معرّفی عقیده و سیرة پیامبر(ص) و مؤمنان، این امر بازگو شده است و در برخی آیات، عقیده، سیره و رفتار گروه‌هایی از منکران اسلام که اقدام بر تفکیک و تجزیة ابعاد و احکام اسلام می‌نمودند، مورد نکوهش قرار گرفته است. نمونه‌هایی از آیات قرآن کریم بدین صورت است:

ـ ﴿آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَمَلآئِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ وَقَالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَکَ رَبَّنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ: پیامبر به آنچه از سوى پروردگارش بر او نازل شده، ایمان آورده است (و او، به تمام سخنان خود، کاملاً مؤمن مى‏باشد) و همة مؤمنان (نیز) به خدا، فرشتگان او، کتاب‌ها و فرستادگانش ایمان آورده‏اند؛ (و مى‏گویند:) ما در میان هیچ یک از پیامبران او فرق نمى‏گذاریم (و به همه ایمان داریم)؛ و (مؤمنان) گفتند: ما شنیدیم و اطاعت کردیم. پروردگارا! آمرزش تو را (خواهانیم) و بازگشت (ما) به سوى توست﴾ (البقره/ 285).

ـ ﴿إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِاللّهِ وَرُسُلِهِ وَیُرِیدُونَ أَن یُفَرِّقُواْ بَیْنَ اللّهِ وَرُسُلِهِ وَیقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَکْفُرُ بِبَعْضٍ وَیُرِیدُونَ أَن یَتَّخِذُواْ بَیْنَ ذَلِکَ سَبِیلاً * أُوْلَئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ حَقًّا وَأَعْتَدْنَا لِلْکَافِرِینَ عَذَابًا مُّهِینًا * وَالَّذِینَ آمَنُواْ بِاللّهِ وَرُسُلِهِ وَلَمْ یُفَرِّقُواْ بَیْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ أُوْلَئِکَ سَوْفَ یُؤْتِیهِمْ أُجُورَهُمْ وَکَانَ اللّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا: کسانى که خدا و پیامبرانِ او را انکار مى‏کنند و مى‏خواهند میان خدا و پیامبرانش تبعیض قائل شوند و مى‏گویند: به بعضى ایمان مى‏آوریم و بعضى را انکار مى‌کنیم، و مى‏خواهند در میان این دو، راهى براى خود انتخاب کنند... * آنها کافران حقیقى‏ هستند و براى کافران مجازات خوارکننده‏اى فراهم ساخته‏ایم. * (ولى) کسانى که به خدا و رسولان او ایمان آورده‌اند و میان هیچ یک از آنها فرق نمى‏گذارند، پاداششان را خواهد داد. خداوند آمرزنده و مهربان است﴾ (النّساء/ 152ـ 150).

ـ ﴿کَمَا أَنزَلْنَا عَلَى المُقْتَسِمِینَ * الَّذِینَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِینَ * فَوَرَبِّکَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِیْنَ * عَمَّا کَانُوا یَعْمَلُونَ: (ما بر آنها عذابى مى‏فرستیم) همان‌گونه که بر تجزیه‏گران (آیات الهى) فرستادیم؛ * همان‌ها که قرآن را تقسیم کردند (و آنچه را به سودشان بود، پذیرفتند و آنچه را بر خلاف هوسهایشان بود، رها کردند). * به پروردگارت سوگند! (در قیامت) از همة آنها سؤال خواهیم کرد، * از آنچه عمل مى‏کردند!﴾ (الحجر/ 93ـ 90).

یکی از قرائت‌ها و گونه‌های اسلام آمریکایی، ‌اسلام التقاطی، تجزیه‌ای و گزینشی است که در تقابل با تمامیّت اسلام اصیل قرار دارد. از آیات فوق روشن گردید که در عصر نزول قرآن، افراد و جریان‌هایی از سنخ اسلام التقاطی وجود داشته است. باید توجّه داشت که در زمان ما و عصر حاضر نیز چنین پدیده‌ای وجود دارد. در آغاز انقلاب اسلامی، یک جریان فکری و انحرافی که ضربه‌های سنگینی و قربانیان زیادی را برای ملّت بزرگ ایران باعث شد، مدّعیان اسلام التقاطی بودند که برخی از اسلام و قرآن را تأیید می‌نمودند و بعضی را تخطئه می‌کردند. آیات و احکام جهاد با طاغوت و قدرتمندان ستمگر را همواره شعار خود قرار می‌دادند، امّا آیات مربوط به مالکیّت، اقتصاد و... را نارسا می‌شمردند. امام خمینی(ره) این‌گونه از اسلام‌مداری و مسلمانی را به اندازه‌ای زیانبار می‌دانستند که خطر آنان را به ملّت‌های حال و آینده یادآوری نمودند: «من به همة ملّت این سفارش را می‌کنم و به همة ملّت‌هایی که در دنیا هستند، سفارش می‌کنم؛ به همة ملّت‌هایی که در آتیه خواهند آمد، سفارش می‌کنم... این جملاتی که این اشخاص منحرف در اینجا ذکر می‌کنند... این جملات نه این است که اینها به اسلام عقیده دارند... اینها می‌خواهند با شمشیر اسلام، اسلام را از بین ببرند... مسئله این است که قرآن را به بازی می‌گیرند. اینکه یک کلمه از قرآن را می‌گیرد و به باقیش می‌گوید، من کار ندارم، می‌گوید از نهج‌البلاغه این کلمه‌اش را قبول دارم، باقیش را قبول ندارم. از قرآن یک کلمه‌اش را، یک جمله را می‌گیرد، امّا نمی‌داند که این جمله مفسّر دارد. در خود قرآن تفسیر دارد. اینها نمی‌فهمند یا بسیاریشان هم فهمیده هستند، لکن می‌خواهند اساس را از بین ببرند، احکام اسلام را یکی‌یکی می‌خواهند از بین ببرند» (موسوی خمینی(ره)، 1379: 556).

5ـ3) نجات مستضعفان و ستیز با مستکبران

نجات مستضعفان و محرومان و دوری از مستکبران ویژگی بارز و شاخصة دیگری از اسلام اصیل است. این خصوصیّت در تمام ابعاد نظری و عملی اسلام حقیقی وجود دارد، به‌گونه‌‌ای که می‌توان هر دعوت و شعار، هر گوینده، هر گروه و فرقه و جریان اجتماعی و سیاسی را که به نام اسلام، وارد صحنه شده است و فرامی‌خواند، شناخت که منادی چه اسلامی است؟! اگر در نظر و عمل در جانب مستضعفان و محرومان قرار می‌گیرد و به فکر نجات دادن و یاری رساندن به آنهاست. می‌توان او را منادی اسلام اصیل دانست و اگر غیر از این است و در منش، گفتار، رفتار، سلوک و موضع‌گیری، گرایش به اشرافیّت، اشراف و مستکبران دارد، بدون تردید منادی اسلام انحرافی است. تحقیق و بررسی در آیات قرآن کریم و سیرة پیشوایان الهی و پیروان راستین آنان نشان می‌دهد که همواره در طول تاریخ دو جبهة مستکبران و مستضعفان در مقابل یکدیگر بوده‌اند و رهبران اسلام اصیل با مستضعفان و محرومان همراه بوده‌اند و مستضعفان به آنان پناه برده‌اند و چشم امید داشته‌اند. آنگاه که پیامبر بزرگ الهی، حضرت نوح(ع)، مردم را دعوت نمود. سردمداران جامعه، از پذیرش دعوت او سر باز زدند و علّت روی‌گردانی خود را پیروی و گرایش طبقات محروم جامعه نسبت به نوح(ع) ذکر کردند:

ـ ﴿قَالُوا أَنُؤْمِنُ لَکَ وَاتَّبَعَکَ الْأَرْذَلُونَ * قَالَ وَمَا عِلْمِی بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ * إِنْ حِسَابُهُمْ إِلَّا عَلَى رَبِّی لَوْ تَشْعُرُونَ * وَمَا أَنَا بِطَارِدِ الْمُؤْمِنِینَ: گفتند: آیا ما به تو ایمان بیاوریم، در حالى‌که افراد پست و بى‏ارزش از تو پیروى کرده‏اند؟! *(نوح) گفت: من چه مى‏دانم آنها چه کارى داشته‏اند! * حساب آنها تنها با پروردگار من است، اگر شما مى‏فهمیدید! *و من هرگز مؤمنان را طرد نخواهم کرد﴾ (الشّعراء/ 114ـ 111 و نیز، ر.ک؛ هود/ 28).

حمایت از مستضعفان و محرومان در سیره، رهبری و مدیریّت پیامبر گرامی اسلام(ص)، در بالاترین سطح وجود داشت. قرآن کریم این شاخصه و ویژگی را به صراحت تمام بیان نموده است:

ـ﴿وَاصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَیْنَاکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَةَ الْحَیَاةِالدُّنْیَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِکْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَکَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا: با کسانى باش که پروردگار خود را صبح و عصر مى‏خوانند و تنها رضاى او را مى‏طلبند؛ و هرگز به‌خاطر زیورهاى دنیا، چشمان خود را از آنها برمگیر؛ و از کسانى که قلب آنان را از یاد خود غافل ساختیم، اطاعت مکن؛ همان‌ها که از هواى نفس پیروى کردند و کارهایشان افراطى است﴾ (الکهف/ 28).

ـ ﴿وَلاَ تَطْرُدِ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَیْکَ مِنْ حِسَابِهِم مِّن شَیْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِکَ عَلَیْهِم مِّن شَیْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَکُونَ مِنَ الظَّالِمِینَ: و کسانى را که صبح و شام خدا را مى‏خوانند و جز ذات پاک او نظرى ندارند، از خود دور مکن؛ نه چیزى از حساب آنها بر توست و نه چیزى از حساب تو بر آنها! اگر آنها را طرد کنى، از ستمگران خواهى بود﴾ (الأنعام/ 52).

جانب‌داری از مستضعفان و ستیز با مستکبران در سطوح مختلف و شعاع‌های متفاوت امکان‌پذیر است. مواجهة اسلام اصیل که منادی نجات ستمدیدگان و محرومان است، با اسلام‌های آمریکایی در تمام عرصه‌ها وجود دارد. اسلام اصیل، همان‌گونه که در درون جامعة قبیله‌ای کوچک به اطعام درماندگان مسکین، یتیم و اسیر می‌پردازد (الإنسان/ 8)، در سطح فراقبیله‌ای و فراملّی به دفاع از اقوام و ملّت‌های ستمدیده و دربند، اهتمام دارد و از حمایت و رهایی بخشیدن به آنان چشم نمی‌پوشد (النّساء/ 75)، اسلام‌های آمریکایی نیز به اقتضای خوی طاغوتی و خصلت فرعونی در خدمت دنیاپرستان، سرمایه‌داران و ستم‌پیشگان قرار دارند. ویژگی جانبداری از مستضعفان در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز منعکس شده است و اصل سوم آن، نظام اسلامی را موظّف به «حمایت بی‌دریغ از مستضعفان جهان» نموده است (ر.ک؛ مدنی، 1367، ج 2: 213).

تفسیر دقیق‌تر و روشن‌تر این شاخصه در کلام و پیام امام خمینی(ره) مشهود است: «إن‌شاءالله مردم سلحشور ایران کینه و خشم انقلابی و مقدّس خویش را در سینه‌ها نگه دارند و شعله‌های ستم‌سوز آن را علیه شوروی جنایتکار و آمریکای جهانخوار و اذناب آنان به کار خواهند گرفت تا به لطف خداوند بزرگ، پرچم اسلام ناب محمّدی(ص) بر بام همة عالم قد برافرازد و مستضعفان و پابرهنگان و صالحان، وارثان زمین گردند» (موسوی خمینی(ره)، 1379: 149)؛ «اسلام از اوّل برای همین امر قیام کرده است که به این مستمندان عالم در مقابل ستمگران خدمت کند و این ستمگران را به جای خود بنشاند... . اسلام می‌خواهد مستضعفین را یاری دهد تا سرنوشت خود را به دست گیرند» (همان:300).

حضرت امام(ره) در ارزیابی هنر و هنرمندان، معیار ارزش را خدمت هنرمندانه به اسلام محرومان و مبارزة هنرمندانه با اسلام سرمایه‌داران و... قرار داده است: «... تنها هنری مورد قبول قرآن است که صیقل‌دهندة اسلام ناب محمّدی، اسلام ائمّة هدی، اسلام فقرای دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانه‌خوردگان تاریخ تلخ و شرم‌آور محرومیّت‌ها باشد. هنری زیبا و پاک است که کوبندة سرمایه‌داری مدرن، کمونیسم خون‌آشام و نابودکنندة اسلام رفاه و تجمّل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگی، اسلام مرفّهین بی‌درد و در یک کلمه، اسلام آمریکایی باشد» (همان، 1369، ج 21: 30).

6ـ3) استخدام وسیلة صالح

نمونه دیگر از شاخصه‌های بارز اسلام اصیل، استخدام و بهره‌گیری از «وسیلة شایسته و به صورت بایسته» است. در اسلام اصیل و ناب، برای رسیدن به هدف، فقط از وسیلة صالح و حق استفاده می‌شود. امّا در اسلام‌های مشوب و آمریکایی، برای رسیدن به هدف از هر وسیله‌ای استفاده می‌کنند؛ خواه وسیلة صالح و حق باشد، خواه وسیلة فاسد و باطل و به عبارت دیگر، وسیلة نامشروع باشد.

توجّه و تمرکز اسلام بر وسیلة شایسته و بهره‌گیری به روش و به گونة بایسته، برخاسته از حقیقت ذاتی اسلام است. در تفسیر و معرّفی اسلام، گفته می‌شود که اسلام دین فطرت است؛ یعنی با سرشت تکوینی و شخصیّت انسان‌ها و نیز با سنّت‌های جاری الهی در نظام خلقت و آفرینش موجودات، همساز و هماهنگ است. دستورالعمل و حکمی در مجموعة احکام و قوانین اسلام وجود ندارد که با اقتضائات فطرت و مصالح انسان و جهان در تضاد و ناسازگار باشد. بر این اساس، یکی از قواعد کلّی در نظام فطرت، «سنخیّت میان علّت و معلول» است. حکما و فلاسفه اتّفاق نظر دارند که هر عامل و هر علّت، معلول، اثر و نتیجة متناسب و هم‌سنخ با خود را به همراه دارد و به عکس، هر معلول و نتیجه از وسیله و عاملی هم‌سنخ و متناسب با خودش به دست می‌آید ـ نه از هر علّتی و هر سببی ـ. قرآن کریم این قاعده و سنّت تکوینی را در عباراتی لطیف و بیاناتی کاربردی و از طریق معرّفی مصداق‌هایی عینی یادآور شده است. در یک مورد، سنخیت میان هر سرزمین با گیاهان، میوه‌ها و روییدنی‌های خاصّ آن را این‌گونه بیان فرموده است: ﴿وَالْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِی خَبُثَ لاَ یَخْرُجُ إِلاَّ نَکِدًا کَذَلِکَ نُصَرِّفُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَشْکُرُونَ: سرزمین پاکیزه (و شیرین)، گیاهش به فرمان پروردگار مى‏روید، امّا سرزمین‌هاى بدطینت (و شوره‏زار)، جز گیاه ناچیز و بى‏ارزش از آن نمى‏روید. این‌گونه آیات (خود) را براى آنها که شکرگزارند، بیان مى‏کنیم﴾ (الأعراف/ 58). در مورد دیگر، برای ورود به خانه‌ها، استفاده از راه خاصّ آنها را یادآور شده است و از بیراهه رفتن نهی فرموده است: ﴿... وَلَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوْاْ الْبُیُوتَ مِن ظُهُورِهَا وَلَکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُواْ الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا...: ... کارِ نیک آن نیست که از پشتِ خانه‏ها وارد شوید، بلکه نیکى این است که پرهیزگار باشید...﴾ (البقره/ 189).

این آیه اگرچه به صورت مستقیم به یکی از عادات و رسوم خرافی جاهلیّت در مورد حج اشاره نموده است و آنها را از این عمل نهی می‌کند، امّا یک معنی وسیع‌تر و عمومی‌تر نیز دارد و آن اینکه برای اقدام در هر کاری، اعمّ از اعمال مذهبی و غیرمذهبی، باید از طریق صحیح آن وارد شوید، نه از طُرق انحرافی، وارونه و غیرعادی، چنان‌که جابربن عبدالله انصاری همین معنا را از قول امام باقر(ع)نقل کرده است (ر.ک؛ طباطبائی، 1417ق.، ج 2: 59 و مکارم شیرازی و دیگران، 1369، ج 2: 7).

این سنّت الهی، همان‌گونه که در سراسر جهان آفرینش نافذ و جاری است، در سراسر شریعت اسلام که آیین فطرت است، جریان دارد و برای رسیدن به هدف‌های صحیح و درست باید از وسائل و روش‌های صحیح، شایسته و مشروع استفاده نمود. از سوی دیگر، می‌دانیم که هر انسان در جریان و مسیر زندگی پیوسته هدف‌هایی را تعقیب می‌کند و آنها مختلف و متفاوتند. در یک تقسیم‌بندی، هدف‌های یک انسان مؤمن دو گونه است: هدف‌های شخصی و هدف‌های الهی. البتّه در نگاهی فراتر، تمام هدف‌های انسان مؤمن، سمت و سوی الهی دارد و همگی به قرب الهی و کسب رضای خداوند منتهی می‌گردد. امّا در نگاهی نسبی، برخی هدف‌ها تأمین خواسته‌ها و منافع شخصی است که در کوتاه‌مدّت هر کسی آنها را می‌طلبد، در حالی‌که برخی هدف‌ها تأمین مصالح و منافع دین اسلام، نهادهای دینی، افراد مؤمن و جامعة اسلامی است. بدیهی است که برای دست یافتن به هر هدفی، نیاز به تلاش و استفاده از روش‌ها و ابزاری است و بدون آنها موفقیّت حاصل نخواهد شد. امّا ممکن است تصوّر شود که استفاده از روش‌های نامشروع و وسیله‌های ناشایست، در کسب منافع فردی و هدف‌های شخصی مذموم است و در راه رسیدن به هدف‌هایی که خدمت به دین خدا یا خدمت به خلق خداست، چون هدف مقدّس است، از هر روش و هر وسیله‌ای می‌توان استفاده نمود.

یکی از شاخصه‌های اسلام اصیل نسبت به غیر آن، همین مسئله است. توضیح اینکه تشخیص اسلام اصیل از اسلام‌های آمریکایی و تشخیص مسلمان اصیل از مسلمان سطحی و غیراصیل دربارة اهداف شخصی چندان آسان نیست و تفاوت روشنی میان آنها مشاهده نمی‌شود؛ زیرا بسیاری از مردم ـ حتّی افراد غیرمسلمان ـ استفاده از دروغ، دزدی، ظلم و... را برای رسیدن به منافع شخصی جایز نمی‌دانند... آنچه مهمّ است و اسلام اصیل را از غیر آن متمایز می‌سازد، روش استخدام وسیله در تعقیب اهداف عالی و مقدّس الهی و اسلامی است. در اسلام اصیل، برای تحقّق عالی‌ترین اهداف الهی نیز نمی‌توان از حیله‌ها، روش‌ها و شگردهای نامشروع بهره گرفت. اگر سیر تاریخی مصاف میان اسلام اصیل و اسلام‌های امریکایی را مرور کنیم، صحنه‌های زیادی را می‌نگریم که در آنها، اسلام اصیل و غیراصیل در امر استفاده از وسیله از یکدیگر متمایز می‌شدند. برای نمونه:

1ـ در امر تبلیغ دین، اسلام غیراصیل از دروغ، جعل حدیث و... استفاده می‌کرد، ولی در اسلام اصیل چنین اقدامی نبوده است.

2ـ در امر تثبیت حکومت و قدرت، اسلام غیراصیل از ظلم و ستم و... به مردم استفاده می‌کند و در اسلام اصیل جایز نبود و نیست (ر.ک؛ نهج‌البلاغه/ خ 126).

3ـ در امر تقویت ثبات قدم و عقیدة مردم، در اسلام غیراصیل ممکن است از غفلت و جهالت مردم استفاده شود و این در اسلام اصیل جایز نبود و نیست. پیامبر اسلام(ص)راضی نشد که مسلمانان مدینه در مورد علّت پدیدة خورشیدگرفتگی، دچار اشتباه شوند و آن را به فوت فرزند پیامبر نسبت دهند و آنان را به واقعیّت آن پدیده آگاه نمود، هرچند ممکن بود باور غلط و اشتباه، دلبستگی و ارادت مردم به پیامبر و خاندان او را تقویت نماید (ر.ک؛ مطهّری، 1387، ج 16: 96).

تدبّر در مضامین آیات قرآن کریم و مطالعة بیان‌ها و سیرة عملی پیشوایان معصوم اسلام، این مسئله را به خوبی تبیین می‌نماید. هر کس شناخت اندکی نسبت به پیشوایان معصوم داشته باشد، می‌داند که مهم‌ترین هدف و آرزوی آنان، گرویدن مردم به دین الهی و پیروی از آن بود. این هدف و مقصود، مقدّم بر هر چیزی بود، لیکن برای دست یافتن به این هدف نیز متعهّد بودند که از وسیله و روشی صالح، شایسته و درست بهره گیرند. التزام پیشوایان به این امر را در متن و تفسیر برخی آیات قرآن کریم همچون آیات زیر می‌بینیم:

ـ ﴿ادْعُ إِلِى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِوَالْمَوْعِظَةِالْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ: با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت نما و با آنها به روشى که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن. پروردگارت از هر کسى بهتر مى‏داند چه کسى از راه او گمراه شده است و او به هدایت‏یافتگان داناتر است﴾ (النّحل/ 125).

ـ ﴿... وَمَا کُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُدًا: ... و من هیچ گاه گمراه‏کنندگان را دستیار خود قرار نمى‏دهم﴾ (الکهف/ 51).

ـ ﴿... إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ: ... خدا تنها از پرهیزگاران مى‏پذیرد﴾ (المائده/ 27).

شایان ذکر است که تفسیر و کاربردی که امامان معصوم(ع) در مورد دو آیة اخیر بیان فرموده‌اند، می‌تواند به تبیین بیشتر موضوع کمک کند (ر.ک؛ عروسی الحویزی، 1415ق.، ج 3: 268 و مکارم شیرازی و دیگران، 1369، ج 12: 467).

نتیجه‌گیری

1ـ دشمنان اسلام برای مبارزه با اسلام اصیل و ناب، همواره نسخه‌هایی از اسلام انحرافی وآمریکایی را ترسیم و ترویج نموده‌اند.

2ـ در قرون متمادی تاریخ، اسلام انحرافی بر عقاید، فرهنگ و مقدّرات اکثریّت امّت اسلامی مسلّط و مانع تعالی و پیشرفت مسلمین بوده است.

3ـ انقلاب اسلامی ایران به مثابة انفجار نور بود که اسلام اصیل را متجلّی و در معرض فکر و اندیشة جهانیان قرار داد.

4ـ تعیین و تبیین شاخصه‌های اسلام اصیل و تفکیک آن از اسلام انحرافی و آمریکایی، وظیفة عالمان و اندیشمندان مسلمان است.

5ـ شاخصه‌های اسلام اصیل (و اسلام آمریکایی) در آیات قرآن کریم و رهنمودهای حضرت امام خمینی(ره) معرّفی شده است که چند نمونه از مهم‌ترین آنها عبارتند از: جامعیّت و سیاست، فراملّی بودن، تمامیّت، استواری و درستی، دفاع از مستضعفان و ستیز با مستکبران، استخدام وسیلة صالح و... .

نهج‌البلاغه.
ابراهیمی ورکیانی، محمّد. (1382). تاریخ اسلام. قم: دفتر نشر معارف.
الزّین، سمیح عاطف. (1411ق.). تفسیر موضوعی. ج 8. بیروت: دار الکتاب اللّبنانی.
طباطبائی، سیّد محمّدحسین. (1417ق.). تفسیر المیزان. چاپ پنجم. قم: انتشارات جامعة مدرّسین.
طبرسی، احمدبن علی. (1413ق.). الإحتجاج. چاپ اوّل. تهران: انتشارات اسوه.
عبدالرّزاق، علی. (1993م.). الإسلام و اصول الحکم. تونس: دار الجنوب للنّشر.
عروسی الحویزی، علی بن جمعه. (1415ق.). نور الثّقلین. قم: انتشارات اسماعیلیان.
مجلسی، محمّدباقر. (1983م.). بحار الأنوار. چاپ دوم. بیروت: دار إحیاء التّراث العربی.
مدنی، سیّد جلال‌الدّین. (1367). حقوق اساسی در جمهوری اسلامی ایران. چاپ سوم. تهران: انتشارات سروش.
مطهّری، مرتضی. (1387). مجموعه آثار. چاپ دوازدهم. تهران: انتشارات صدرا.
مکارم شیرازی، ناصر و دیگران. (1369). تفسیر نمونه. چاپ ششم. تهران: انتشارات دارالکتب الإسلامیّة.
موسوی خمینی(ره)، امام روح‌الله. (1379). اسلام ناب در کلام و پیام. چاپ پنجم. قم: مؤسّسة نشر آثار امام(ره).
ـــــــــــــــــــــــــــــ . (1369). صحیفة نور. ج 21. چاپ اوّل. تهران: انتشارات سروش.