Document Type : علمی - ترویجی

Authors

1 Azad University, Tehran, Iran

2 Quran Miracle Research Institute, Shahid Beheshti University, Tehran, Iran

Abstract

Allah Almighty has spoken in three verses from the Quran and in the context of the threat of the fall of the earth's waters into ways that can not be recovered. Earth scientist studies in recent years have shown that this threat of the Lord is a scientifically quite probable phenomenon, and these verses refer to scientific phenomena not only in the time of the fall of the Quran, which, until many years ago, man was not aware of this phenomenon. Whereas the commentators interpret these verses only as a threat to divine or miraculous actions. In the scientific theory, there are three striking points: first, the water is immersed in extreme depth on the ground; second, the possibility of a large volume of water penetrating deep into the earth, which extends beyond the entire surface of the earth; Third, the unrecoverable waters of the deep Earth has been infiltrated. The interpretive analysis of the three terms' vocabulary and sentences gives the verse a conceptualization of the predicted scientific phenomenon of all three directions. This scientific discovery of the Ayat and the signification of the three verses mentioned above is evident in the absolute knowledge of the underside of the Quran and the so-called miracle sayings of these verses.

Keywords

مقدمه

در آیات متعددی از قرآن کریم، خداوند متعال با اهداف مختلف از برخی ویژگی‌های پدیده‌های طبیعی به صورت صریح یا غیرصریح سخن گفته‌است. این امر لزوم اهتمام ویژه به تفسیر علمی قرآن را روشن می‌نماید. بنا بر مبانی کلامی تفسیر علمی می‌توان دریافت که هرچند زبان قرآن، زبان علمی نیست، اما آن‌قدر دقیق است که از هر گونه مسامحه و مبالغه که در زبان عرفی معمول است، به دور است. از سوی دیگر، به دلیل راه نیافتن باطل به قرآن، تمام گزاره‌های کلی و جزئی مذکور در آن به‌حق و واقع‌نماست. بدین ترتیب، می‌توان گفت که قرآن کریم با داشتن زبانی چندساحتی و پیامی جاودانه و فراعصری، گسترة عظیمی از مخاطبان را مورد نظر دارد و مطابق مقتضای حال این مخاطبان در هر عصر و نسل سخن می‌گوید. البته این مسئله خللی در واقع‌نمایی قرآن ایجاد نمی‌کند و باعث نمی‌شود که بیانات قرآن مطابق با اوهام و تصورات گروهی از مردم باشد، بلکه خدای خالق این جهان باعظمت که به‌صراحت اعلام می‌نماید هیچ باطلی به کلامش راه نمی‌یابد، برخی از حقایق و قوانین خلقت خویش را به زبانی ساده و در سطح عقول مردم، و در عین حال، دقیق و مطابق با واقع بیان می‌کند، هرچند این میزان از تنزل‌یافتگی حقایق گاهی ممکن است موجب برخی از ابهامات و یا تصورات و برداشت‌های اشتباه از ظاهر آیات شود که این امر را می‌توان با بهره‌گیری از مبانی یادشده به حداقل رساند و فهم و درک صحیح‌تری از آیات علمی قرآن کریم به دست آورد (ر.ک؛ مظاهری و دیگران، 1396: 75ـ99).

در تفسیر علمی به عنوان گونه‌ای از انواع مطالعات میان‌رشته‌ای می‌کوشند یا عبارات قرآنی را مبیّن نظریه‌ها و اصطلاحات علمی قرار دهند و علوم مختلف و آرای فلسفی را از آن استخراج کند (ر.ک؛ عبدالسّلام، 1402ق.: 247؛ ذهبی، بی‌تا، ج 2: 519 و بکری، 1991م.: 125) و یا عبارات قرآنی را در پرتو حقایق ثابت علمی بفهمد و رازی از رازهای اعجاز قرآن را کشف کند (ر.ک؛ ابوحجر، 1991م.: 66؛ ابراهیم، بی‌تا: 179 و صباغ، 1394: 203). بنابراین، از کارکردهای مطالعة میان‌رشته‌ای در دو حوزة تفسیر قرآن و علوم طبیعی، تبیین جنبه‌ای از اعجاز قرآن است، بدون اینکه درصدد تحمیل نظریه‌ای علمی بر آیات باشد و یا نقش هدایتی قرآن را فراموش کند و حداقل با سه شرط زیر محقق می‌شود (ر. ک؛ رضایی اصفهانی، 1381: 50):

1ـ معیارهای تفسیر معتبر رعایت شده باشد.

2ـ مطلب علمی از نظریات قطعی باشد.

3ـ مطلب علمی در روزگار نزول قرآن ناشناخته باشد.

در این مقاله، کوشش می‌شود پدیدة نفوذ آب به اعماق زمین از منظر علم زمین‌شناسی تبیین و تفسیر، و شرایط تحقق اعجاز علمی دربارة آن بررسی گردد؛ پدیده‌ای که خداوند متعال در سه سیاق قرآنی از آن سخن گفته‌است.

سیاق اول آیات 37 تا 41 سورة کهف است که در آن گفتگوی دو مرد مصاحب را نقل می‌کند که یکی مشرک و دیگری مؤمن است و فرد مشرک که صاحب دو باغ سرسبز و پرمیوه است، به سبب فزونی حشمت و مال خود بر فرد مؤمن فخر می‌فروشد و اعتقادات او را به قیامت انکار می‌کند و برای تحقیر فرد مؤمن، ثروت خود را نشانة جایگاه برتر خود نزد خداوند در قیامت، در صورت وجود چنین روزی می‌داند. فرد مؤمن در پاسخ به رفتار و سخنان فرد مشرک او را به توحید فرامی‌خواند و به او هشدار می‌دهد که اگر این نعمت‌ها را از جانب خداوند ندانی، چه بسا خداوند نعمت‌ها را از تو سلب کند، با عذابی از آسمان و یا با فرورفتن آب‌های باغ به اعماق زمین: Pقَالَ لَهُ صَاحِبُهُ وَ هُوَ یُحَاوِرُهُ أَکَفَرْتَ بِالَّذِی خَلَقَکَ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاکَ رَجُلاً * لَکِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّی وَ لاَ أُشْرِکَ بِرَبِّی أَحَداً * وَ لَوْ لاَ إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَکَ قُلْتَ مَا شَاءَ اللَّهُ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْکَ مَالاً وَ وَلَداً * فَعَسَی رَبِّی أَنْ یؤْتِینِ خَیْراً مِنْ جَنَّتِکَ وَ یُرْسِلَ عَلَیْهَا حُسْبَاناً مِنَ السَّمَاءِ فَتُصْبِحَ صَعِیداً زَلَقاً * أَوْ یُصْبِحَ مَاؤُهَا غَوْراً فَلَنْ تَسْتَطِیْعَ لَهُ طَلَباًO (الکهف/ 37ـ41)؛ یعنی: «دوست (باایمان) او در حالی که با وی گفتگو می‌کرد، گفت: آیا به خدایی که تو را از خاک و آنگاه از نطفه آفرید، و بعد از آن تو را مرد کاملی قرار داد، کافر شدی؟! * ولی من کسی هستم که"اللَّه" پروردگار من است و کسی را شریک پروردگارم قرار نمی‌دهم. * تو چرا هنگامی که وارد باغت شدی، نگفتی این نعمتی است که خدا خواسته‌است؟ قوت (و نیرویی) جز از ناحیة خدا نیست، اما اگر می‌بینی من از نظر مال و فرزند از تو کمترم (مطلب مهمی نیست). * شاید پروردگارم بهتر از باغ تو به من بدهد و مجازات حساب شده‌ای از آسمان بر باغ تو فروفرستد؛ چنان‌که آن را به زمین بی‌گیاه لغزنده‌ای تبدیل کند! * و یا آب آن در اعماق زمین فرورود؛ چنان‌که هرگز قدرت جستجوی آن را نداشته باشی!».

سیاق دوم، آیات آخر سورة ملک است که خداوند در پاسخ به منکران وعدة قیامت، وعدة عذاب کافران را می‌دهد که در صورت وقوع، هیچ کس جز خداوند رحمان آنان را از آن عذاب پناه نخواهد داد و آنگاه وعدة عذابی دیگر می‌دهد که اگر روزی همة آب‌ها فرورود، کسی جز خداوند امکان بازیافت آن را نخواهد داشت: Pقُلْ أَ رَأَیتُمْ إِنْ أَهْلَکَنِی اللَّهُ وَ مَنْ مَعِی أَوْ رَحِمَنَا فَمَنْ یُجِیرُ الْکَافِرِینَ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ * قُلْ هُوَ الرَّحْمنُ آمَنَّا بِهِ وَ عَلَیهِ تَوَکَّلْنَا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ * قُلْ أَ رَأَیتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِمَاءٍ مَعِینٍO (الملک/ 28ـ30)؛ یعنی: «بگو: اگر خداوند من و تمام کسانی را که با من هستند، هلاک کند یا به ما ترحم کند، چه کسی کافران را از عذاب دردناک پناه می‌دهد؟! * بگو: او خداوند رحمان است. ما به او ایمان آورده‌ایم و بر او توکل کرده‌ایم و به‌زودی می‌دانید چه کسی در گمراهی آشکار است؟ * بگو: به من خبر دهید اگر آب‌های (سرزمین) شما در زمین فرورود، چه کسی می‌تواند آب جاری در دسترس شما قرار دهد؟!».

سیاق سوم، آیة 18 سورة مؤمنون است که در ردیف نعمت‌های الهی از اسکان آب باران در زمین سخن می‌گوید و گوشزد می‌کند که پروردگار بر سلب این نعمت و بردن آب‌های زمینی توانمند است: Pوَ أَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَسْکَنَّاهُ فِی الْأَرْضِ وَ إِنَّا عَلَی ذَهَابٍ بِهِ لَقَادِرُونَO (المؤمنون/18)؛ یعنی: «و از آسمان آبی به اندازة معین نازل کردیم و آن را در زمین (در مخازن مخصوصی) ساکن نمودیم و ما بر از بین بردن آن کاملاً قادریم».

در هر سه سیاق فوق که در مقام تهدید برای فرورفتن آب‌های زمین یاد شده‌است؛ آن هم به گونه‌ای که احدی جز خداوند قادر به بازیافت آن نباشد.

چنانچه بیان شد، آیات مورد مطالعه از نفوذ آب در زمین سخن می‌گوید، به طوری که بازیافت آن ممکن نباشد. اما از سوی دیگر می‌دانیم امروزه تکنولوژی استخراج و استحصال آب از اعماق زمین وجود دارد و برای انسان ممکن است که با حفر چاه‌های عمیق آب را خارج کند. در این صورت، مسئلة اول این است که در چه شرایطی بازیافت و استخراج آبی که به زمین فرومی‌رود، برای انسان ممکن نیست؟ آیا تهدید خداوند در این آیات، یک تهدید واقعی است و رخداد آن ممکن است، یا صرفاً در مقام تأکید بر نعمت آب است؟!

منطقی به نظر می‌رسد که در هر دو حالت، چنین رویدادی امکان وقوع دارد. یکی از این حالات آن است که عمق نفوذ آب بسیار زیاد باشد، به گونه‌ای که تکنولوژی و دانش فنّی بشر امکان استخراج آن را نداشته باشد. حالت دوم این است که ماهیت فیزیکی و شیمیایی آب در نفوذ به اعماق زمین تغییر کند. در این صورت، اگرچه به اعماق زمین دسترسی داشته باشیم، اما آنچه در شرایط خاص گرما و فشار نقاط عمیق زمین وجود دارد، باعث تبدیل آب به مادّه‌ای دیگر ‌شود. مسئلة دیگر آن است که بنا بر ظاهر آیات مورد نظر، حجم آبی که می‌تواند به زمین نفوذ کند، بسیار زیاد است، به گونه‌ای که آب‌های روی زمین آن‌قدر کم می‌شود که پاسخگوی نیازهای بشر، از جمله نوشیدن، آبیاری، شستشو و نظافت، مصارف صنعتی و غیره نیست.

به نظر می‌رسد که مفاهیم قابل استنباط مذکور بیانگر پدیده‌ای علمی است و ‌باید مصداق زمین‌شناسی داشته باشد. این تحقیق به دنبال یافتن ارتباط علمی بین آیه و اکتشافات و دانش بشری در حوزة علوم زمین است. بنا بر مطالعات جدید در حوزة علوم زمین، چنین رویدادی تهدیدی واقعی است که در صورت رخداد، حیات بر زمین نابود خواهد شد. بنا بر این، تحقیقات آب‌های سطح زمین می‌توانند در اثر فرورانش لایه‌های گوشته به اعماق نفوذ کند. عمق نفوذ آب بسیار زیاد است و شرایط دما و فشار زیاد باعث ترکیب آب با مواد معدنی می‌شود و عمق زیاد نفوذ و تغییر ماهیت آب باعث عدم امکان بازیابی آب می‌گردد. بنابراین، چنانچه آیات مذکور با این نظریة علمی قابل تطبیق باشد، این آیات به پدیده‌ای علمی اشاره دارند که در عصر نزول شناخته نبود و از مصادیق پیشگویی‌های علمی و نشانگر اعجاز قرآن خواهند بود.

اکنون لازم است به صورتی روشمند و با تکیه بر مبانی صحیح تفسیر علمی، آیات و مطلب علمی فوق بررسی شود و روشن شود که آیا شرایط ادعای اعجاز علمی آیه محقق می‌شود یا نه. بنابراین، برای اثبات اعجاز علمی آیات مورد نظر و تطبیق آن‌ها با مطلب علمی مورد اشاره، چالش‌ها و مسائل زیر پیش روست:

1ـ آیا تفاسیر معتبر برداشت مفهوم «نفوذ غیر بازیافت حجم وسیعی از آب‌ها» از آیه را تأیید می‌کند؟

2ـ نفوذ آب در اعماق زمین، در سیاق سورة کهف از یک انسان مؤمن نقل شده‌است و در این صورت، آیا می‌توان آن را اعجاز قرآن دانست، در حالی که انسانی عادی از آن خبر داده‌است؟

3ـ استفهام آیه در سورة ملک چگونه استفهامی است و آیا می‌توان از آن عدم بازیافت آب‌های فرورفته را استنباط کرد؟

4ـ مراد از ذهاب آب‌های ساکن در زمین چیست؟ آیا می‌تواند مصداقی جز فرورفتن به اعماق بیشتر داشته باشد و یا آنکه این آیه نیز به همان تهدید مذکور در دو سیاق ملک و کهف اشاره دارد؟

5ـ آیا مطلب علمی مورد استفاده، یک فرضیة محتمل علمی است، یا نظریه‌ای قطعی و قابل اتکا در اثبات اعجاز علمی قرآن است؟

6ـ آیا بشر در روزگار نزول قرآن از این مطلب علمی آگاه نبوده‌است؟

در این پژوهش، درستی تطبیق آیات مذکور با این نظریة علمی و نیز مسائل فوق برای بررسی اعجاز علمی آیات واکاوی می‌شود.

2. تبیین علمی پدیدة نفوذ آب به اعماق زمین: چرخة آب در اعماق و هیدراسیون

تا سالیان گذشته، سرنوشت آبی که وارد گوشته1 و تختال‌های2 فرورانش‌شده3 می‌شود، نامعلوم بود. تحقیقات آزمایشگاهی نشان می‌دهد که پوستة فرورانش‌شده میزان زیادی آب را به سوی اعماق زمین هدایت می‌کند و در نتیجه، گوشتة تحتانی در طول زمان بیشتر هیدراته4 می‌شود.

آب نقش مهمی در تکامل و پویایی زمین بازی می‌کند؛ زیرا بر ویژگی‌های شیمیایی و فیزیکی مواد گوشته اثر زیادی می‌گذارد. حجم آبی فراتر از مقدار ذخیره‌شده در اقیانوس‌ها می‌تواند در اعماق زمین ذخیره شود. مطالعات تجربی و نظری اظهار می‌دارند که بسیاری از این آب می‌تواند در منطقة انتقالی گوشته، یعنی در اعماق 410 و 660 کیلومتری ذخیره شود (Smyth, 1987: 1051-1055 & Inoue, 1995: 117-120). طبق کشف رینگ وُودیت، مواد آبدار موجود در الماسی که از منطقة انتقال5 گوشته به دست آمده‌است، نشان می‌دهد که منطقة انتقال، منطقه‌ای مرطوب است (Pearson, 2014: 221–224). برعکس، گوشتة پایینی نسبتاً خشک شناخته می‌شود؛ زیرا مواد معدنی تشکیل‌دهنده در این قسمت، ظرفیت کمی برای ذخیره‌سازی آب دارد (Bolfan-Casanova, 2000: 209-221). منیزیم سیلیکات6 آبدار متراکم می‌تواند میزان زیادی آب داشته باشد، اما تصور بر این است که این مواد معدنی تنها در تختال‌های فرورانش‌شدة سرد باثبات هستند و نه در دمای بالای اعماق گوشت (Komabayashi & Ohmori, 2006: 89-107 & Pamato, 2014). برخی در زمین‌شناسی طبیعی، در مجلة علوم زمین و سیاره‌ای، مطالعات تجربی خود را توصیف کرده‌اند (Ohira & et al, 2014: 12-17). این مطالعات نشان می‌دهد که اگر سیلیکات‌های آبدار گوشته غنی از آلومینیوم باشند، می‌توانند در دماهای بسیار بالا ـ بسیار بالاتر از دمای معمول در گوشتة پایینی ـ باثبات باقی بمانند. این مسئله نشان می‌دهد که آب می‌تواند در اعماق گوشته ذخیره شود.

آب با مواد معدنی سیلیکات منیزیم آبدار متراکم در صفحات تکتونیک نزولی به درون زمین منتقل می‌شود. این مواد معدنی ممکن است در قالب MgSi2O6H2 ـ همچنین، معروف به فاز D ـ یا MgSiO4H2 ـ (Komabayashi & Ohmori, 2006: 89-107) و نیز معروف به فاز H (Tsuchiya, 2013: 4570-4573 & Nishi & et al., 2014: 224-227) وجود داشته باشند. با این حال، این مراحل تنها در دماهای نسبتاً خنک پایدار باقی می‌مانند. در نتیجه، انتظار می‌رود آبی که به واسطة صفحات تکتونیک فرورانش‌شده به گوشتة پایین منتقل شده‌است، تنها در تختال‌های فرورانش‌شدة خنک می‌تواند پایدار باشد و هنگامی که تختال در طول زمان در اعماق زمین گرم شود، ناپایدار می‌شود و از بین می‌رود. با این حال، اگر مواد معدنی مقدار زیادی آلومینیوم در ترکیب آن‌ها داشته باشند، پایداری این مراحل در دماهای بالاتر می‌تواند به صورت بالقوّه افزایش یابد (Nishi & et al., 2014: 224-227).

پاماتو و همکاران (Ballaran, Frost, Miyajima, & Heidelbach, 2010: 1113-1116) تحقیقاتی آزمایشگاهی انجام دادند تا این نظریه را بسط دهند. آن‌ها پایداری مادّة معدنی منیزیم سیلیکات متراکم را ـ یعنی مادّه‌ای همتا برای فاز D که گفته می‌شود در گوشتة پایینی موجود است ـ که غنی از آلومینیوم باشد، بررسی کردند. آن‌ها دریافتند که این مادّة غنی از آلومینیوم فاز D، مقاومت گرمایی بسیار بالا و فراتر از 2000 درجة سلسیوس دارد که بالاتر از میانگین گوشتة پایینی است. این مسئله نشان می‌دهد که اگر مادّة غنی از آلومینیوم فاز D در زمین وجود داشته باشد، می‌تواند آب را نه تنها میان تختال‌های پایین‌رونده، بلکه میان توده‌های داغ خلاف جریان و بالارونده در بالای گوشتة پایینی ذخیره کند.

میزان آلومینیومی که در فاز D به جای مواد معمول گوشتة پایینی تفکیک می‌شود، بستگی به حضور آهن دارد (Boffa Ballaran, Frost, Miyajima, & Heidelbach, 2010: 1116 و Ghosh, Schmidt & Geochim, 2014: 72-88). بخش بالایی تختال‌های فرورانش‌شده، متشکل از لایة نازکی از سنگ‌های پوسته‌ای مافیک7 غنی از آلومینیوم است. باقی تختال و بیشتر مادّة موجود در گوشتة زمین، فرامافیکی با آلومینیوم نسبتاً کم است. تحقیقات آزمایشگاهی پاماتو و همکاران نشان می‌دهد که آلومینیوم به صورت ترجیحی در فاز D در سنگ‌های پوسته‌ای مافیک تفکیک می‌شود (Smyth, 1987: 1051-1055). بنابراین، علی‌رغم آنکه فاز D در سنگ‌های فرامافیکی تنها در دماهای خنک در تختال فرورانش‌شده پایدار است، فاز D در سنگ‌های پوسته‌ای مافیک می‌توانند دوام آورند و میزان زیادی آب در خود نگهدارند، حتی زمانی که این سنگ‌ها در طول زمان داغ شوند و یا از تختال فرورانش‌شده دور شوند و به گازهای بالاروندة گوشته تبدیل شوند.

اثر شایستة توجه آلومینیوم بر پایداری حرارتی و تفکیک شیمیایی دربارة فاز H در گوشتة پایینی نیز گزارش شده‌است. اوهیرا و همکاران (اوهیرا، 2014) با استفاده از تحقیقات آزمایشگاهی، پایداری بالای مادّة غنی از آلومینیوم فاز H را زیر عمیق‌ترین بخش گوشتة پایینی نشان دادند. آن‌ها دریافتند که آلومینیوم مانند موردی که در فاز D وجود دارد، در فاز H بیشتر از سنگ‌های معمول فرامافیک در گوشتة پایینی تفکیک می‌شود. این یافته‌ها از این نظریه حمایت می‌کنند که مادّة غنی از آلومینیوم در فاز H نیز منبع مهمی از آب در گوشتة پایینی است و اینکه آب ممکن است به واسطة تختال‌های فرورانش‌شده به قعر گوشتة پایینی منتقل شود (نیشی، 2014).

پایداری متغیر مواد معدنی آبدار در مافیک در مقایسه با سنگ‌های فرامافیکی8، پیام‌های مهمی در باب گردش آب در اعماق زمین دارد. پاماتو و همکاران اظهار می‌دارند که پایداری حرارتی نسبتاً پایین مادّه با آلومینیوم کم و آبدار در فاز D در سنگ‌های فرامافیکی، هنگام پایین رفتن تختال‌های فرورانش‌شده به بالای گوشتة پایینی، منجر به رها شدن گدازه‌های آبدار می‌شود. پس از گذار از میان سنگ‌های فرامافیکی، گدازه‌ها می‌توانند مادّة غنی از آلومینیوم فاز D را در میان بخش‌های مافیکی تختال فرورانش‌شده تشکیل دهند. به علاوه، بخش‌های مافیکی فرورانش‌شده احتمالاً در سراسر گوشته وجود دارند و امکان حفره‌های متعدد برای گذار گدازه‌های آبدار را فراهم می‌آورند.

مکانیسم مشابهی قابل اطلاق به مادّة غنی از آلومینیوم فاز H است (ر.ک؛ شکل 1). در این زمینه، فاز H می‌تواند آب موجود در تختال‌های خنک را به پایین گوشتة پایینی منتقل کند. همچنان که تختال در دمای بالای هسته ـ مرز گوشته ـ گرم می‌شود، گدازه‌های آبدار از فاز H در سنگ‌های فرامافیکی آزاد می‌شود. گدازه‌ها در گوشته بالا می‌آیند و با کریستالی شدن و هنگام تماس با سنگ‌های مافیک، ماده‌های غنی از آلومینیوم آبدار فاز H را تشکیل می‌دهند. کریستالی شدن منیزیم سیلیکات آبدار متراکم غنی از آلومینیوم منجر به هیدراسیون پیش‌روندة سنگ‌های فرورانش‌شده یا بالارونده‌ای می‌شود که در گوشته تبدیل شده‌اند. پاماتو و همکاران و نیز اوهیرا و همکاران نشان می‌دهند که دو فاز معدنی متفاوت می‌توانند آب را در گوشتة پایینی زمین ذخیره کنند و نقش اساسی آلومینیم را در تسهیل پایداری این ذخایر برجسته سازند.

 

شکل 1: چرخة آب‌های عمیق

آب به واسطة فرورانش منیزیم سیلیکات آبدار متراکم در سنگ‌های پوسته‌ای مافیکی غنی از آلومینیوم (آبی تیره) و سنگ‌های گوشته‌ای لیتوسفریک فرامافیکی نسبتاً غنی از آلومینیوم (آبی روشن) به اعماق زمین منتقل می‌شود. آب موجود در سنگ‌های فرامافیکی در قالب گدازه‌های آبدار (قرمز) یا در بالا و یا پایین گوشتة پایینی ـ وابسته به دما ـ آزاد می‌شود. گدازة آبدار در سراسر سنگ‌های گوشته‌ای فرامافیکی (سبز) حرکت می‌کند و در سنگ‌های مافیکی باقی ‌می‌مانند و محفوظ در گوشته مجدداً کریستالی می‌شوند و بیشتر هیدراته می‌شوند.

3ـ پدیدة نفوذ آب به اعماق زمین در آیات قرآن

چنان‌که در مقدمه آمد، خداوند در سه سیاق تهدیدآمیز از فرورفتن آب‌های زمین یاد می‌کند. در این بخش، ضمن بررسی تفسیری این سه، دلایل و موانع اثبات اعجاز آیات در تطبیق با پدیدة علمی نفوذ آب‌ها به اعماق زمین تبیین می‌شود.

3ـ1. دلایل درستی تطبیق آیات با نظریة علمی و اثبات اعجاز

در نظریة علمی مورد بحث، سه نکته شایستة توجه وجود دارد: 1ـ فرورفتن آب به عمق بسیار زیاد در زمین. 2ـ امکان نفوذ حجمی از آب به اعماق زمین که فراتر از کلّ آب‌های زمین است. 3ـ غیرقابل بازیافت بودن آب‌هایی که به اعماق زمین نفوذ کرده‌اند. تحلیل تفسیری واژگان و جملات سه سیاق، دلایل زیر را در تأیید تطبیق مفهوم آیه با پدیدة علمی پیش‌بینی‌شده از هر سه نظر به دست می‌دهد.

3ـ1ـ1. اشارة آیات به عمق زیاد نفوذ

در دو سورة کهف و ملک، با تعابیر «یُصبِحُ مَاءُهَا غَوراً» و «أَصبَحَ مَاءُکُم غَوراً» از فرورفتن آب به اعماق زمین یاد شده‌است. در ساختار نحوی این تعابیر، استفاده از صورت مصدری ریشة «غور» به جای صفت، توجه مفسران را به خود جلب کرده‌است (ر.ک؛ زمخشری، 1427ق.، ج 2: 723 و طوسی، بی‌تا، ج 7: 48). برخی نحویان اسم «ذا» را در تقدیر و «غوراً» را جانشین «ذا غور» دانسته‌اند (ر.ک؛ نحاس، 1421ق.، ج 2: 296) و برخی دیگر کاربرد مصدر در معنای وصف را بلیغ‌تر (ر.ک؛ ابن‌کثیر، 1419ق، ج 5: 144) و نشانة مبالغه (ر.ک؛ آلوسی، 1415ق.، ج 8: 267 و طوسی، بی‌تا، ج 10: 72) شمرده‌اند. بنابراین، مبالغه در مفهوم «غور» به معنای «فرو و پایین رفتن» (ر.ک؛ رازی، 1420ق.، ج 21: 465) و ضدّ معنای «جوشش از زمین و بالا آمدن چشمه» (ر.ک؛ ابن‌کثیر، 1419ق.، ج 5: 144) است و در این تعابیر قرآنی، بر عمق زیاد نفوذ آب دلالت دارد.

3ـ1ـ2. اشارة آیات به امکان فرورفتن همة آب‌های سطح زمین

در آیة (الملک/30)، تعبیر «ماءکم» به فرورفتن همة آب‌های زمین دلالت دارد که مورد استفادة انسان است؛ زیرا اسم جنس مضاف از صیغه‌های عام است و همة مصادیق صالح خود را در بر می‌گیرد (ر.ک؛ سیوطی، 1422ق.، ج 2: 30). در آیة (الکهف/ 41)، «ماءها» نیز اسم جنس مضاف است، اما به قرینة سیاق، عمومیت آن تنها آب‌های محدودة باغ فرد کافر را در بر می‌گیرد. بنابراین، به شهادت این آیات، وقوع سراسری یا منطقه‌ای این پدیدة علمی محتمل است.

3ـ1ـ3. اشارة آیات به نبودِ امکان بازیافت آب فرورفته

در سیاق سورة کهف، کاربرد و توجه به کاربست حرف «لن» در تعبیر «فَلَنْ تَسْتَطِیعَ لَهُ طَلَبا» بر نفی ابدی امکان جستجو (ر.ک؛ مکارم شیرازی، 1371، ج 12: 434) و نفی امکان ادراک و بازیافت دوبارة آب فرورفته دلالت دارد (ر.ک؛ نک؛ طبری، 1412ق.، ج 15: 163 و ر.ک؛ رازی، 1420ق.، ج 21: 465).

در سیاق سورة ملک، نبودِ امکان بازیافت از جملة استفهامی Pفَمَنْ یَأْتِیکمْ بِمَاءٍ مَعِینO فهمیده می‌شود؛ زیرا استفهامی تقریری است؛ بدین معنا که روشن است کسی جز خداوند توان اعاده و بازیافت آب فرورفته به اعماق زمین را نخواهد داشت (ر.ک؛ رازی، 1420ق.، ج 30: 597). از نشانه‌های تقریری بودن نوع استفهام در این آیه، تقریر در استفهام دو آیة پیش از این در سورة ملک است؛ آنجا که از کافران مخاطب آیه اقرار می‌گیرد که چه کسی می‌تواند کافران را از عذاب روز قیامت پناه دهد (الملک/ 28) و پاسخ این سؤال با استناد به صدر آیه، اقرار به این مطلب است که تنها خداوند، آن هم به شرط ایمان می‌تواند از سَرِ رحمت عذاب قیامت را دور سازد.

3ـ2. موانع و چالش‌های اثبات اعجاز در این آیات

تحلیل تفسیری واژگان و جملات سه سیاق و تأمل در شرایط اثبات اعجاز علمی قرآن، موانع و چالش‌های زیر را آشکار می‌سازد.

در سیاق سورة کهف، این پیش‌بینی علمی از زبان فرد مؤمن و خطاب به همراه کافر و مشرک او نقل شده‌است و دو شبهه پیش می‌آید. اول آنکه این مطلب، معجزة آن فرد است و نه معجزة قرآن و دوم آنکه آیا علم این فرد نشانگر تجربة چنین رویدادی برای بشر در روزگار پیشین و از جمله در عصر نزول نبوده‌است؟

3ـ2ـ1. اعجاز قرآن یا اعجاز فرد مؤمن

در توجیه علم فرد مؤمن به این پدیدة علمی که از کشفیات دانشمندان معاصر است، می‌توان این فرضیه را مطرح نمود که آن فرد به نقل از پیامبر زمان خویش از چنین مطلبی خبر می‌دهد، همان ‌گونه که مؤمن آل فرعون در مقام انذار قوم خود از سخنان موسی و خبرهایی که او از گذشته و آینده داده بود، استفاده می‌نمود: Pوَ قَالَ الَّذِی آمَنَ یَا قَوْمِ إِنِّی أَخَافُ عَلَیکُمْ مِثْلَ یَوْمِ الْأَحْزَابِ * مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَ عَادٍ وَ ثَمُودَ وَالَّذِینَ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ مَا اللَّهُ یُرِیدُ ظُلْماً لِلْعِبَادِ * وَ یَا قَوْمِ إِنِّی أَخَافُ عَلَیکُمْ یَوْمَ التَّنَادِ * یَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِینَ مَا لَکمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هادٍO (الغافر/ 30ـ33)؛ یعنی: آنکه ایمان آورده بود، گفت: ای قوم من! بر شما از آنچه بر سَرِ آن اقوام دیگر آمده‌است، بیمناکم. * همانند قوم نوح، عاد، ثمود و کسانی که از آن پس آمدند، حال آنکه خدا برای بندگانش خواستار ستم نیست * ای قوم من! از آن روز که یکدیگر را به فریاد بخوانید، بر شما بیمناکم. * آن روز که همگی پشت کرده، بازمی‌گردید و هیچ کس شما را از عذاب خدا نگاه نمی‌دارد، و هر کس که خدا گمراهش کند، هیچ راهنمایی ندارد».

در آیات (ابراهیم/ 9 و طه/ 48)، مضامین فوق که سخن مؤمن آل فرعون است، به نقل از موسی(ع) آمده‌است. همچنین، بسیاری از پیام‌های تبلیغی موسی از زبان سحرة بعد از ایمان آنان آمده‌است (ر.ک؛ طه/ 73ـ76)؛ یعنی بنا بر احتمالی معقول، علم فرد مؤمن در آیات مورد بحث این مقاله نیز برگرفته از وحی بوده‌است. حال این مسئله مطرح می‌شود که این مطلب اعجاز پیامبر اوست و یا پیام‌آور قرآن. در پاسخ به این مسئله باید گفت، چنانچه مردمان عصر نزول قرآن از این وعدة الهی باخبر نبوده‌اند، ذکر این مطلب در قرآن از مصادیق اخبار از غیب است که از نظر علمی هم معجزه است؛ چنان‌که خداوند در دو آیة دیگر نیز به طور قطع از این پدیدة علمی خبر داده‌است.

3ـ2ـ2. علم مردمان عصر نزول در این زمینه

از شرایط اثبات اعجاز علمی آیات قرآن در وصف پدیده‌های طبیعی، ناآگاهی درست مردمان عصر نزول از آن پدیدة علمی است. از آنجا که کشف این ویژگی لایه‌های درونی زمین به کمک فناوری‌های نوین ممکن شده، آگاهی مردمان چهارده قرن پیش از این پدیده بعید به نظر می‌رسد.

بررسی تاریخچة مطالعات و نتایج ارائه‌شده نشان می‌دهد که کشفیات مربوط به نفوذ آب به اعماق و واکنش با مواد معدنی مربوط به دهة اخیر است. حال آنکه اشارات قرآنی این پدیده، تقریباً ۱۴۰۰ سال پیش بیان شده‌است. این امر بیانگر اعجاز علمی قرآن در پدیدة مذکور است؛ زیرا در عصر نزول، کسی از این رویداد و اتفاق علمی اطلاع نداشت و در دهة اخیر است که دانشمندان به آن پی برده‌اند. نکتة شایستة تأمل دیگر، قطعیت علمی این پدیده است که در منابع و مجلات معتبر زمین‌شناسی و از سوی دانشمندان مطرح دانشگاه‌های پیشرو در حوزة علوم زمین‌شناسی به اثبات و انتشار رسیده‌است. از سوی دیگر، تفاسیر موجود در کتب اسلامی که از سوی مفسرانِ مورد تأیید عموم و بسیارارجاع، بر احتمال نفوذ آب به اعماق و غیر قابل استحصال بودن آن اشاره کرده‌اند، تطابق کاملی با جنبة علمی کشف‌شده دارند.

3ـ2ـ3. میزان قطعیت این نظریه

هیدراتاسیون معدنی، یک واکنش شیمیایی غیرآلی است که در آن آب به ساختار بلوری از یک مادّة معدنی اضافه شده‌است و معمولاً باعث ایجاد یک مادّة معدنی جدید است. از نظر زمین‌شناسی، روند هیدراتاسیون مواد معدنی به عنوان یک تغییر رتروگراد9 شناخته می‌شود و یک فرایند در دگرگونی پس‌رونده اتفاق می‌افتد. به طور کلی، هیدراتاسیون مواد معدنی می‌تواند با گردش آب گرم از طریق فعالیت تکتونیکی و یا آذرین رخ دهد. دو روش اصلی برای هیدراته شدن مواد معدنی وجود دارد. یکی تبدیل اکسید به دو هیدروکسید است؛ به عنوان مثال، هیدراتاسیون اکسید کلسیم به کلسیم هیدروکسید کلسیم. دیگری، اختلاط مولکول‌های آب به طور مستقیم با ساختار بلورین از یک ماده معدنی جدید، همان گونه که در هیدراتاسیون فلدسپات10 به مواد معدنی خاک رس و گارنت11 به کلریت12 وجود دارد.

با توجه به تحقیقات انجام‌شده در دهة اخیر و آزمایش‌های صورت‌گرفته از سوی دانشمندان که در منابع فوق به آن‌ها اشاره شد، می‌توان به این حقیقت علمی پی برد که آب‌های سطح زمین در صورت نفوذ به اعماق چندصد کیلومتری زمین در تماس با مواد (از جمله ترکیبات سیلیکاتی و ترکیبات منیزیم و ترکیبات دارای آلومینیوم) و نیز دما و فشار بالا تبدیل به مواد معدنی آبدار می‌شوند. این ترکیبات هیدارتة سیلکاتی و سایر هیدارات‌های13 معدنی تشکیل‌شده، پایداری بسیار بالایی دارند. آب نفوذ‌کرده به این ترکیبات جزئی از ساختار تشکیل‌دهندة آن‌ها شده‌است و قابل جداسازی نیست. از طرف دیگر، حجم آب که می‌تواند در فضای اشاره‌شده نفوذ کند و واکنش دهد، بسیار بالاست و چندین برابر حجم آب‌های روی زمین را می‌تواند در خود جای دهد.

نتیجه‌گیری

1ـ بنا بر تحقیقات انجام‌شده در دهة اخیر، آب‌های سطح زمین در صورت نفوذ به اعماق چند صد کیلومتری زمین در تماس با مواد (از جمله ترکیبات سیلیکاتی، منیزیمی، ترکیبات دارای آلومینیوم) و نیز دما و فشار بالا تبدیل به مواد معدنی آبدار می‌شوند. این ترکیبات هیدارتة سیلکاتی و سایر هیدارات‌های معدنی تشکیل‌شده پایداری بسیار بالایی دارند. آب نفوذ‌کرده به این ترکیبات، جزئی از ساختار تشکیل‌دهندة آن‌ها شده‌است و قابل جداسازی نیست. از طرف دیگر، حجم آب که می‌تواند در فضای اشاره‌شده نفوذ ‌کند و واکنش دهد، بسیار بالاست و چندین برابر حجم آب‌های روی زمین را می‌تواند در خود جای دهد.

2ـ خداوند در سه سیاق قرآنی از نفوذ آب به اعماق زمین سخن گفته‌است و تحلیل تفسیری این سه نشان می‌دهد که بر عمق زیاد نفوذ، حجم زیاد آب قابل نفوذ و نبودِ امکان بازیافت دوبارة آب فرورفته تأکید شده‌است که قابل تطبیق با جدیدترین و دقیق‌ترین پیش‌بینی‌های علمی بشر در حوزة علوم زمین و از مصادیق اعجاز علمی قرآن است.

3ـ بررسی تاریخچة مطالعات و نتایج ارائه‌شده نشان می‌دهد که کشفیات مربوط به نفوذ آب به اعماق و واکنش با مواد معدنی مربوط به دهة اخیر است، در حالی که اشارات قرآنی این پدیده تقریباً ۱۴۰۰ سال پیش بیان شده‌است. این امر نشانگر اعجاز علمی قرآن در پدیدة مذکور است.

پی‌نوشت‌ها

1ـ گوشته لایه‌ای در داخل سیارة زمین و برخی دیگر از سیاره‌های سنگی است. گوشته در پایین با هسته و از بالا با پوسته محدود شده‌است.

2ـ صفحات زمینی که می‌توانند حرکت کنند و وارد لایة زیرین پوستة زمین شوند.

3ـ فرایند زمین‌شناختی در صفحات زمین است که در آن یک صفحه در اثر جاذبه زیر صفحة دیگری حرکت می‌کند.

4ـ هیدراته شدن یک مادّه به معنی افزوده شدن آب به ساختار آن در یک فرایند است.

5ـ منطقة انتقال بخشی از گوشتة زمین است و بین گوشتة پایین و گوشتة بالایی، بین عمق 410 و 660 کیلومتر (250 تا 400 مایل) قرار دارد. گوشتة زمین، از جمله منطقة انتقال، عمدتاً پریدوتیت (یک سنگ آذرین) را فرامی‌گیرد.

6ـ ترکیب شیمیایی سیلیکون، اکسیژن و منیزیم (پودری سفیدرنگ).

7ـ مافیک به یک مادة معدنی سیلیکاتی یا سنگ آذرین اطلاق می‌شود که غنی از منیزیم و آهن است.

8ـ سنگ‌های آذرین که از سیلیکای بسیار کم (کمتر از %45)، به طور کلّی > %18 MgO، FeO بالا، پتاسیم کم و معمولاً از بیش از %90 مواد معدنی مافیک تشکیل شده‌است.

9ـ تغییرات ناشی از کاهش فشار و دما.

10ـ مهم‌ترین کانی سنگی آذرین است.

11ـ از مجموعة سیلیکات‌هاست و از نوع شفاف و تراش‌خوردة آن به‌ عنوان جواهر بهره می‌برند.

12ـ یک آنیون چنداتمی حاوی اتم‌های کلر و اکسیژن است و در آن، کلر دارای عدد اکسایش ۳+ است.

13ـ در شیمی معدنی و شیمی آلی، هیدرات به موادی می‌گویند که حاوی آب هستند. در مقابل هیدرات‌ها، «ان‌هیدرات‌ها» هستند؛ موادی که آب آن‌ها گرفته‌ شده‌است.

 
Boffa Ballaran, T., Frost, D. J., Miyajima, N. & Heidelbach. )2010(. “F. Am”. Mineral. Vol. 95. Pp. 1113–1116.
Bolfan-Casanova, N., H. Keppler & Rubie. )2000(. “D. C. Earth Planet”. Sci. Lett. Vol. 182. Pp. 209–221.
Ghosh, S., M.Schmidt & W. Geochim. (2014). “Cosmochim”. Act. Vol. 145. Pp. 72–88.
Helffrich, G. R. & B. J. Wood. )2001(. Nature. Vol. 412. Pp. 501–507.
Inoue, T., H. Yrimoto & Y. Kudoh. )1995(. “Geophys”. Res. Lett. Vol. 22. Pp. 117–120.
Komabayashi, T. & S. Ohmori. (2006(. “Phys. Earth Planet”. Inter. Vol. 156. Pp. 89–107.
Nishi, M & et al. )2014(. “Geosci”. Nature. Vol. 7. Pp. 224–227.
Ohira, I & et al. )2014(. “Earth Planet”. Sci. Lett. Vol. 401. Pp. 12–17.
Pearson, D. G. & et al. )2014(. Nature. Vol. 507. Pp. 221–224.
Pamato, M. G. & et al. (2014(. Nature Geosci; http://dx.doi.org/10.1038/ ngeo2306.
Smyth, J. R. )1987(. “Am”. Mineral. Vol. 72. Pp. 1051–1055.
Tsuchiya, J. Geophys. )2013(. Res. Lett. Vol. 40. Pp. 4570–4573.