قرآن و معارف قرآنی
یوسف فرشادنیا؛ حمید ایماندار
چکیده
قرآن به عنوان متن و کلام الهی، دارای اعجاز تأثیری و از جهت «لفظ» و «معنا»، امری وحیانی است. از طرفی خدا به پیامبر (ص) هنگام قرائت قرآن، امر(ندبی) به «استعاذه» نموده است. از دیگر سو، «تکثر معنا» به عنوان یک نظریه معنایی در خصوص متون دینی و بهطور خاص قرآن مطرح است. نوشتار حاضر به شیوهای تحلیلی، بر اساس جدول تحلیل ...
بیشتر
قرآن به عنوان متن و کلام الهی، دارای اعجاز تأثیری و از جهت «لفظ» و «معنا»، امری وحیانی است. از طرفی خدا به پیامبر (ص) هنگام قرائت قرآن، امر(ندبی) به «استعاذه» نموده است. از دیگر سو، «تکثر معنا» به عنوان یک نظریه معنایی در خصوص متون دینی و بهطور خاص قرآن مطرح است. نوشتار حاضر به شیوهای تحلیلی، بر اساس جدول تحلیل محتوا و ابزار کتابخانهای، نظریهی «تکثر معنا» را بر پایه اثر وجودی و کارکردی آموزه «استعاذه» پیش از قرائت قرآن مورد نقد قرار داده است. قرآن، در موارد مختلفی، امر به «استعاذه» نموده است. طبق بررسیهای انجام شده، بالاترین فراوانی از جهت «مستعاذه منه»، به «شیطان» تعلق دارد. «صیانت و نفی سلطه شیطان»، «پیشگیری از لغزش در تلاوت و اشتباه در تفسیر» و همچنین «درمان روانی و معرفتی» از آثار وجودی و کارکردی عمده «استعاذه» است. توجه صرف به ظواهر لفظ، عبارت و جملههای متن، سهیم بودن تصورات ذهنی و عدم نیاز به کشف و اهمیت «مراد مؤلف» در فهم متن از جمله مفاد نظریههای معنایی است که موجب «تکثر معنا» در فهم متون میشود. با نظری به دلائلی چون؛ یک: «وحیانی بودن "لفظ" و "معنا" در قرآن»، دو: «تأکید به "استعاذه" پیش از قرائت قرآن» و سه: «کارکردهای سهگانه استعاذه قرائت»، «تکثر معنا» در قرآن با چالش مواجه میشود. بنابراین باید به آموزه «استعاذه» به عنوان راهبرد عملی قرآنی و دژ محکم در راستای «فهم صحیح قرآن» و پیشگیری از «تکثر معنا» بهره برد.
عبدالعلی شکر؛ هادی عبیداوی؛ یوسف فرشادنیا
چکیده
انتساب «فرزند» و «ولادت» به خدا انگارهای تاریخی است به طوری که قرآن با شیوههای گوناگونی آن را مورد نقد و نکوش قرار دادهاست. از طرفی باور به این آموزه، لوازمی را دربردارد که در تقابل با آموزههای ناب توحیدی است. مقاله حاضر با رویکرد توصیفی و تحلیلی، سیر تاریخی و لوازم باور به «ولادت» را بر مبنای آیات قرآن و همچنین ...
بیشتر
انتساب «فرزند» و «ولادت» به خدا انگارهای تاریخی است به طوری که قرآن با شیوههای گوناگونی آن را مورد نقد و نکوش قرار دادهاست. از طرفی باور به این آموزه، لوازمی را دربردارد که در تقابل با آموزههای ناب توحیدی است. مقاله حاضر با رویکرد توصیفی و تحلیلی، سیر تاریخی و لوازم باور به «ولادت» را بر مبنای آیات قرآن و همچنین مؤیدات روایی مورد بررسی قرار دادهاست. نتایج حکایت از آن دارد که قرآن با ذکر صفاتی نظیر مالک حقیقی، قادر مطلق، منزه بودن از نواقص برای خداوند به نفی این آموزه پرداخته است. «ولادت» براساس مکانیسم «خروج شئ من شئ» لوازمی از قبیل؛ حضور پیشین مولود در ذات والد و ازلیت آن به ازلیت والد، مثلیت، تعدد و تکثر خدایان در طول هم بر اساس تعدد و تکثر موالید، وجود شفعاء، محدودیت قدرت خداوند، پایستگی وجود، عدم تحقق بداء، یأس از والد و نفی دعا، ثنویت و نفی معجزه را در پی دارد. در مقابل، آموزه قرآنی «ابداع» و «خلق لا من شئ» لوازمی از قبیل؛ عدم وجود مخلوق در ذات خالق و حدوث آن، عدم مثلیت، توحید و احدیت، نفی شفعاء و وسائط، قدرت بینهایت، نفی قانون پایستگی، تحقق بدا، دعا، نفی ثنویت و اثبات توحید و اثبات معجزه را به همراه دارد.