نوع مقاله : علمی - ترویجی

نویسندگان

1 دانشیار فلسفة تعلیم و تربیت دانشگاه شاهد

2 مربّی و هیئت علمی گروه اتاق عمل دانشکدة پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی قم

3 دانشجوی دکتری فلسفة تعلیم و تربیت دانشگاه شاهد

چکیده

یکی از نیازهای حقیقی در زمینه‌های تربیتی، دینی، اخلاقی و فرهنگی، مسئلة حجاب است. هرچه الگوهای حجاب مراتب برتر و بالاتری داشته باشند، تأثیر بیشتری بر معنویّت و دینداری فرد و جامعه خواهند گذاشت و هرچه حجاب فردی و اجتماعی، متعالی باشد، تقدّس و حرمت اخلاقی و رشد و تعالی جامعة اسلامی بیشتر خواهد بود. حجاب آثار تربیتی در دو زمینة فردی و اجتماعی دارد که مهم‌ترین آثار حجاب در بُعد فردی، شخصیّت، سلامت جسمانی، استحکام خانواده، آرامش و امنیّت و در بُعد اجتماعی، مسئولیّت اجتماعی، آزادی زن، سلامت اخلاقی جامعه و حفظ نیروی کار اقتصادی و حفظ استقلال فرهنگی است. این مقاله به بررسی مفهوم حجاب و آثار تربیتی آن می‌پردازد. این بررسی از نوع توصیفی‌ـ تحلیلی است. روش گردآوری اطّلاعات کتابخانه‌ای و روش تجزیه و تحلیل اطّلاعات تحلیل محتواست.

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

The Concept of the Hijab in Islamic Texts and its Training Effects

نویسندگان [English]

  • Akbar Rahnama 1
  • Zahra Ali Akbarzadeh Arani 2
  • Majid Khari Arani 3

1 Associate Professor of Education Philosophy at Shahed University

حجاب به معنای پوشاندن بدن زن در برابر نامحرم، از احکام ضروری دین اسلام است. در ادیان الهی دیگر، از جمله آیین زرتشت، یهود و مسیحیّت نیز این حُکم با تفاوت‌هایی وجود دارد. یکی از نیازهای حقیقی و مسلّم در زمینه‌های تربیتی، دینی، اخلاقی و فرهنگی، مسئلة حجاب و عفاف است. هرچه الگوهای حجاب مراتب برتر و بالاتری داشته باشند، تأثیر بیشتری بر معنویّت و دینداری فرد و جامعه خواهند گذاشت و هرچه حجاب فردی و اجتماعی، متعالی باشد، نورانیّت، تقدّس، حرمت اخلاقی و رشد و تعالی جامعة اسلامی بیشتر خواهد بود و هرچه خلأ در این زمینه محسوس‌تر باشد، مشکلات و آسیب‌های سلامت، رشد و امنیّت فردی و اجتماعی فزون‌تر است. هرچند مسئلة حجاب و عفاف به‌ظاهر یک مسئلة کُهن و تکراری است، ولی ابعاد نوینی دارد که با هر کلمه و هر سخنی می‌توان بعضی از این زوایا را استخراج کرد. یکی از راه‌های گسترش و توسعة حجاب و عفاف این است که دربارة مفهوم حجاب و آثار تربیتی آن در اسلام بپردازیم. بنابراین، ضرورت بررسی مفهوم حجاب در متون اسلامی، جایگاه آثار و جلوه‌های تربیتی آن به عنوان یک مسئلة پژوهشی مطرح شده که از طریق این تحقیق به پرسش‌های اساسی زیر پاسخ داده خواهد شد: 1ـ حجاب در متون اسلامی چه مفهومی دارد؟ 2ـ آثار و جلوه‌های تربیتی حجاب در دو سطح فردی و اجتماعی چیست؟

1ـ شیوة پژوهش

با توجّه به ماهیّت و کیفیّت این پژوهش، شیوة پژوهش، از نوع تحلیل اسنادی است و با توجّه به موضوع این پژوهش که به بررسی مفهوم حجاب در متون اسلامی، جایگاه آثار و جلوه‌های تربیتی آن می‌پردازد، این پژوهش از جملة پژوهش‌های بنیادی قرار می‌گیرد و ابزار پژوهش نیز شامل فرم‌های فیش‌برداری است و داده‌ها نیز با استفاده از شیوه‌های تحلیل کیفی، جمع‌آوری، طبقه‌بندی و تحلیل شده است.

2ـ پیشینة پژوهش

پژوهش‌هایی که دربارة حجاب انجام شده، بسیار زیاد است، ولی به دلیل بُعد تبینی که این مسئله دارد، با هر کلمه و هر سخنی می‌توان بعضی از زوایای جدیدی از آن را استخراج کرد که از جمله می‌توان به موارد زیر اشاره نمود: محمّدی آشنایی (1373) در کتابی با عنوان حجاب در ادیان الهی به بررسی حجاب پرداخته است. او ضمن مرور بر مسئلة حجاب در ادیان مختلف از گذشته‌های دور تا امروز، بر فطری بودن حجاب تأکید و در پایان، علل انحراف شرایع از حجاب را مطرح ساخته است و به آثار بدحجابی در جامعه پرداخته است. عسکری (1384) در مقاله‌ای با عنوان «حجاب در ادیان الهی»، به بررسی حجاب و حدود آن در ادیان مختلف پرداخته است. او ابتدا به فطری بودن پوشش اشاره نموده، آنگاه حجاب را جداگانه در هر یک از ادیان بررسی کرده است. او به وجود حجاب در همة ادیان اذعان دارد. فیّاض (1386) در مقاله‌ای با عنوان «حجاب، ریشه در تاریخ کهن ایران دارد»، به بررسی حجاب پرداخته است و پس از اینکه دربارة پوشش از گذشته‌های دور واکاوی می‌کند، این گونه نتیجه می‌گیرد که حجاب ریشه در فطرت انسان دارد و ادیان تنها مُهر تأیید بر آن زده‌اند. قانع (1372) در مقاله‌ای با عنوان «حجاب و پوشش در تاریخ معنویّت بشر قبل از اسلام»، به بحث تاریخی دربارة پوشش پرداخته است و با مطالعه دربارة انسان‌های اوّلیّه و با استفاده از آثار به‌جا مانده از آنها نشان داده است که در طول تاریخ، زنان پوشش بیشتری نسبت به مردان داشته‌اند. سپس او به بررسی حجاب در ادیان می‌پردازد و بیان می‌دارد که حجاب جنبة فطری داشته است و انبیاء با وضع حجاب، به ندای فطرت بانوان پاسخ گفته‌اند و سلاح دفاعی آنها را تقویت نموده‌اند. خرقانی (1384) در مقاله‌ای با عنوان «تاریخچة حجاب و پوشش در ادیان مختلف»، به بررسی ریشه و منشاء حجاب و تاریخچة آن از آدم تا خاتم و یا حتّی در میان ادیان غیرتوحیدی و از جوامع بدوی تا جوامع متمدّن می‌پردازد. او معتقد است که حجاب همیشه وجود داشته است و گاه به صورت دستور دینی، و گاه به عنوان جزئی از فرهنگ رعایت می‌شده است. استاد مطهّری (1353) در کتاب مسئلة حجاب به بررسی حجاب و پاسخ به شبهات موجود دربارة آن پرداخته است. او ضمن تأکید بر فطری بودن حجاب، آن را تدبیر زن برای ارزشمندی خود می‌داند. حسینی‌منش (1371) در پایان‌نامة خود با عنوان «حجاب از دیدگاه اسلام و دیگر ادیان الهی»، ابتدا به فرهنگ لباس و آنگاه به فلسفة پوشش در اسلام، فطری بودن پوشش، فوائد حجاب برای صیانت خانواده، بهداشت روانی و حفظ شخصیّت زن می‌پردازد و در ادامه، حجاب از منظر قرآن و روایات و فتاوی بررسی می‌کند و در آخر نیز به اهمیّت حجاب در میان ادیان دیگر می‌پردازد. شفیعی مازندرانی (1390) در مقالة خود با عنوان «چیستی حجاب اسلامی؛ معناشناسی حجاب از منظر آیات حجاب» ضمن بررسی واژة حجاب، اثبات می‌کند که حجاب انواعی دارد و در هر مورد آن، چیستی خاصّی از حجاب را می‌توان از دیدگاه اسلام مشاهده نمود و در این مقاله اثبات می‌شود که حجاب، یک اصل سابقه‌دار در میان افراد بشر است. همچنین، حجاب در راستای تقویت، عفّت و کمال انسان‌ها مورد توجّه اسلام بوده است و از بروز بسیاری از ناهنجاری‌ها و فساد اخلاقی پیشگیری می‌کند.

3ـ مفهوم لغوی حجاب

به گفتة اهل لغت، این واژه به صورت متعدّی و به معنای در پرده قرار دادن به کار می‌رود. ابن‌دُرَید می‌گوید: «حَجَبتُ الشَّیءَ... إِذَا سَتَرتُهُ، وَالحِجَابُ السِّترُ... إِحتَجَبَت الشَّمسُ فِی السَّحَابِ إِذَا تَستَتَرت فِیهِ: حجاب، پوششی است که روی شیء را فرامی‌گیرد و حجاب یعنی پرده... . زمانی که خورشید در ابر فرو می‌رود، عرب می‌گوید: إِحتَجَبَت الشَّمسُ فِی السَّحَابِ» (ابن‌دُرَید، 1987م.: ذیل واژة حجب). فیّومی این واژه را چنین توضیح می‌دهد: «حجب فعلی متعدّی است و به معنای مانع شدن به کار می‌رود. به پرده، حجاب می‌گویند؛ زیرا مانع از دیدن است و به دربان، حاجب گفته می‌شود؛ زیرا وی مانع از ورود افراد است. این واژه در اصل بر موانع جسمانی اطلاق می‌گردد، ولی برخی مواقع، به موانع معنوی نیز حجاب گفته می‌شود» (فیّومی، بی‌تا: واژة حجب).

از گفتار اهل لغت می‌توان نتیجه گرفت که در زبان عرب، حجاب به پوششی گفته می‌شود که مانع از دیدن شیئی پوشیده می‌شود. استاد مطهّری نتیجة تحقیقات لغوی خود را دربارة این واژه چنین بیان می‌کند که کلمة حجاب هم به معنی پوشیدن است و هم به معنی پرده و حاجب، بیشترین استعمال آن به معنی پرده است. این کلمه از آن روی مفهوم پوشش می‌دهد که پرده وسیلة پوشش است و شاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت، هر پوشش حجاب نیست و آن پوششی حجاب نامیده می‌شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد (ر.ک؛ مطهّری،1367: 386ـ 391)

این واژه در قرآن و حدیث نیز با عنایت به همین معنای لغوی به کار رفته است و معنای خاصّی پیدا نکرده است. شهید مطهّری می‌فرماید در قرآن کریم، غروب خورشید را در داستان سلیمان این گونه توصیف می‌کند: Pحَتَّى تَوَارَتْ بِالْحِجَابِO‌‌‌‌‌؛ یعنی تا آن وقتی که خورشید در پشت پرده مخفی شد. تعبیر حجاب با همین معنا در آیة 51 سورة شوری و نیز در آیة 53 سورة احزاب به کار برده شده است. در دستوری که امیرالمؤمنین علی(ع) به مالک اشتر نوشته است، می‌فرماید: «فَلاَ تَطُولَنَّ احتِجَابُکَ عَن رَعِیَّتِکَ» یعنی در میان مردم باش، کمتر خود را در اندرون خانه از مردم پنهان کن. حاجب و دربان تو را از مردم جدا نکند، بلکه خودت را در معرض ملاقات و تماس مردم قرار ده» (نهج‌البلاغه/ ن 53).‍‍‍‍‍‍

4ـ مفهوم اصطلاحی حجاب

حجاب در علومی چون عرفان، طب و دیگر علوم، تعریف خاصّ خود را دارد. در فقه، این واژه در معنای لغوی خود که همان پردة حائل میان دو چیز باشد، به کار رفته است و معنای جدیدی برای آن ایجاد نشده است. در دوران متأخّر، این واژه معنای اصطلاحی خاصّی پیدا کرده است و به پوشش خاصّ زنان اطلاق گردیده است. شهید مطهّری در این باره می‌فرماید: استعمال کلمة حجاب دربارة پوشش زن، اصطلاح نسبتاً جدیدی است. در قدیم و مخصوصاً در اصطلاح فقها، کلمة «ستر» که به معنی پوشش است، به کار می‌رفته است.

فقها چه در کتاب الصّلوة و چه در کتاب النّکاح که متعرّض این مطلب شده‌اند، کلمة سِتر را به کار برده‌اند، نه کلمة حجاب را. بهتر این بود که این کلمه عوض نمی‌شد و ما همیشه همان کلمة پوشش را به کار می‌بردیم؛ زیرا چنان‌که گفتیم، معنی شایع لغت حجاب، پرده است و اگر در باب پوشش به کار برده می‌شود، به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همین امر موجب شده که عدّة زیادی گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود. پوشش زن در اسلام این است که زن در معاشرت خود با مردان، بدن خود را بپوشاند و به جلوه‌گری و خودنمایی نپردازد. آیات مربوط نیز همین معنی را ذکر می‌کند و فتوای فقها هم مؤیّد همین مطلب است. در آیات مربوط، لغت حجاب به کار نرفته است. آیاتی که در این باره هست، چه در سورة مبارکة نور، چه در سورة مبارکة احزاب، حدود پوشش و تماس‌های زن و مرد را ذکر کرده است، بی‌آنکه کلمة حجاب را به کار برده باشد. آیه‌ای که در آن کلمة حجاب به کار رفته است، مربوط به زنان پیغمبر اسلام است.

معنای اصطلاحی جدید این واژه، عبارت است از پوششی است که زن در برابر نامحرمان باید استفاده کند و از جلوه‌گری و خودنمایی بپرهیزد. در این نوشتار نیز همین معنای اصطلاحی مورد نظر است، نه پرده‌نشینی زنان. تردیدی نیست که حجاب در این اندازه، یکی از احکام مشترک ادیان ابراهیمی و از احکام ضروری اسلام بوده است و همة طوایف اسلامی بر آن اتّفاق نظر دارند (ر.ک؛ علیمردی، 1389: 119).

5ـ جایگاه حجاب در قرآن

مسئلة حجاب در دو سوره از سوره‌های قرآن مطرح شده است. ابتدا این نکته به اجمال در آیة 59 سورة احزاب مطرح شده است و آنگاه با تفصیل بیشتری در سورة نور آمده است:

Pوَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُوْلِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ: و به زنان باایمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوس‏آلود) فروگیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را ـ جز آن مقدار که نمایان است ـ آشکار ننمایند و (اطراف) روسرى‏هاى خود را بر سینة خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند، مگر براى شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان هم‏کیششان، یا بردگانشان [= کنیزانشان‏]، یا افراد سفیه که تمایلى به زن ندارند، یا کودکانى که از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نیستند؛ و هنگام راه رفتن، پاهاى خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود (و صداى خلخال که بر پا دارند، به گوش رسد)؛ و همگى به سوى خدا بازگردید اى مؤمنان تا رستگار شویدO.

Pوَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِی لَا یَرْجُونَ نِکَاحًا فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُنَاحٌ أَن یَضَعْنَ ثِیَابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِینَةٍ وَأَن یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَّهُنَّ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ: و زنان از کارافتاده‏اى که امید به ازدواج ندارند، گناهى بر آنان نیست که لباس‌هاى (رویین) خود را بر زمین بگذارند، به‌ شرط اینکه در برابر مردم، خودآرایى نکنند و اگر خود را بپوشانند، براى آنان بهتر است؛ و خداوند شنوا و داناستO.

در شأن نزول آیة 30 سورة نور، Pقُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ...O، کلینی به سند خویش از سعد اسکاف نقل می‌کند که امام باقر(ع) می‌فرماید:

«جوانی از جماعت انصار در شهر مدینه با زنی روبه‌رو شد. در آن زمان زنان پوشش سَرِ خود را پشت گوش‌های خود می‌انداختند [در نتیجه، بناگوش و گردن ایشان هویدا بود]. وقتی زن از کنار وی گذشت، جوان سر را به عقب برگرداند و همچنان که راه می‌رفت، وی را نظاره می‌کرد و وارد کوچه‌ای شد و در حالی که به پشت سَرِ خود نگاه می‌کرد، به راه خود ادامه داد که صورتش به استخوان یا تکّه‌شیشه‌ای که از دیوار بیرون زده بود، برخورد کرد و شکست. وقتی آن زن از نظرش محو شد، نگاه کرد و دید که بدن و لباسش خونین شد. [به خود آمد] و گفت: به خدا سوگند، خدمت رسول خدا می‌رسم و او را از این مسئله خبردار می‌کنم. پس خدمت رسول خدا شرفیاب شد. پیامبر از حال وی جویا شد و او جریان را به اطّلاع آن جناب رساند. پس جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد: Pقُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَO» (کلینی، 1388، ج 5: 520).

سیوطی نیز این شأن نزول را به نقل از ابن‌مردویه از امام علی(ع) نقل کرده است (به نقل از: طباطبائی، 1370، ج15: 116). از این شأن نزول می‌توان استنباط کرد که اوّلین آیاتی که در تشریع حجاب و بیان محدودة نظر نازل شده، همین آیات سورة نور است.

6ـ آثار و جلوه‌های تربیتی حجاب

آثاری که از حجاب به‌جا می‌ماند، ابتدا در روح و روان فرد پدیدار می‌شود؛ زیرا وقتی فردی با آزادی و آزادگی برای خود پوششی انتخاب می‌کند، حتماً در خود احساس آرامش و سربلندی می‌کند. این همان حفظ ارزش‌های یک فرد مسلمان است.

در جامعه‌ای که افراد در آن با حفظ حدود و رعایت حقوق دیگران ظاهر می‌شوند و سبب تخریب روح و جسم هم‌نوعان خود نشده، محیط امن و آرامی را برای جوانان فراهم می‌کنند، به سوی سعادت و سلامت روانی پیش خواهند رفت و هدف اسلام نیز این است که مردان و زنان مسلمان، روح آرام، اعصاب سالم و چشم و گوش پاکی داشته ‌باشند. اکنون آثار و جلوه‌های تربیتی حجاب را در دو سطح فرد و اجتماع بررسی می‌کنیم.

6ـ1) آثار فردی حجاب

6ـ1ـ1) شخصیّت زن

«شخصیّت، مجموعة افکار و عواطف و عادات و اخلاقیّات یک انسان است و خلاصه هر چه به یک شخص مربوط می‌شود، بیرون از وجود او نیست و شخصیّت اوست. تنها راه بالا بردن شخصیّت زن را حجاب او می‌دانیم. اگر او به حجاب روی آورد، پایگاه خانوادگی او قوی می‌شود. مردها، ناچار می‌شوند به زندگی خانوادگی خود، ارج نهند و به همسران خود واقعاً توجّه کنند. علوّ شخصیّت زن در این است که کمال همسری، مادری و کمال اجتماعی را برای خود احراز کند. بی‌حجاب در بُعد همسری و مادری، شکست خورده و در بُعد فعّالیّت‌های اجتماعی، ابزار و بازیچه و ملعبه شده و خواه‌ناخواه سقوط کرده است» (مصطفوی، 1369: 52ـ55).

اسلام مخصوصاً تأکید کرده است که زن هر اندازه متین‌تر و باوقارتر و عفیف‌تر حرکت کند و خود را در معرض نمایش برای مرد نگذارد، بر احترامش افزوده می‌شود (ر.ک؛ مطهّری، 1373: 59).

به طور کلّی، اشیائی که در همه جا یافت می‌شوند و دسترسی به آنها به‌آسانی صورت می‌گیرد، ارزش کمتری دارند. از سویی، بشر همواره اشیای ذی‌قیمت خود را از دسترس دیگران دور نگه می‌دارد و به شیوه‌ای خاص از آن مراقبت می‌نماید. اسلام که زن را گوهر گرانبهای هستی و صاحب شخصیّت کامل انسانی می‌داند، حجاب را همچون صدف، بهترین وسیله برای حفظ و ثبات آن شخصیّت معرّفی کرده است. آنان که زنان را تشویق به آرایش و تزیین و نمایش زیبایی‌های جسمی خود می‌نمایند، در حقیقت، زن را فاقد شخصیّت و روح انسانی می‌شمارند که باید با تزیین و نمایش زیبایی‌های جسمی، منزلت اجتماعی مناسب خویش را به دست آورد. تجربه نیز این مطلب را ثابت کرده است.

قبل از ظهور اسلام، نه تنها زنان ارزشی نداشتند، بلکه داشتن یک دختر ننگ به حساب می‌آمد: Pوَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالأُنثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ کَظِیمٌO (النّحل/ 58). در چنین جامعه‌ای، بی‌حجابی که علامت آن بی‌ارزشی بود، رواج داشت. اسلام مقام زن را بالا برد و شخصیّت او را مورد تکریم قرار داد و با آوردن قانون حجاب، حفظ و دوام این شخصیّت را برای همیشه بیمه کرد (ر.ک؛ محمّدی آشنایی، 1370: 35).

دکتر گوستاو لوبون، مورّخ معروف فرانسوی، می‌گوید: «این مطلب نیز روشن شد که اسلام در بهبودی وضع زنان بسیار کوشیده است و نخستین مذهبی است که مقام زن را بالا برده است و روی هم رفته زنان مشرق‌زمین از نظر مقام و احترام و شخصیّت علمی و تربیتی و سعادت، بهتر از زنان اروپایی هستند. اسلام نه تنها زن را یک انسان کامل می‌داند، بلکه احترام به او را ملاک کرامت انسان معرّفی می‌کند: مَا أَکرَمَ النِّسَاءَ إِلاَّ الکَرِیمُ وَ مَا أَهَانَهُنَّ إِلاَّ اللَّئِیمُ: هرگز زنان را گرامی نمی‌دارند، مگر کریمان با کرامت و به آنان اهانت نمی‌کنند، مگر لئیمان بی‌ارزش» (پاینده، 1373: 318).

بر این اساس، حجاب وسیله‌ای است در خدمت زن تا موفّقیّت خویش را در جامعه تحکیم کرده، شخصیّت و احترام خویش را فزونی بخشد. قرآن در این زمینه می‌فرماید: «ای پیامبر! به همسران و دخترانت و همة زنان مسلمان بگوی که روسری‌ها را به خویش نزدیک سازند تا [به عفاف] شناخته شوند و مورد آزار اوباشان قرار نگیرند. خداوند آمرزنده و مهربان است: Pیَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًاO (الأحزاب/ 59).

ویلیام جیمز، روانشناس معروف، در تأیید این مطلب چنین می‌گوید: «زنان دریافتند که دست‌و‌دل بازی، مایة طعن و تحقیر است، و این امر را به دختران خود یاد دادند» (محمّدی آشنایی، 1370: 35).

6ـ1ـ2) سلامت جسمانی

حجاب، زمینة فساد را که عامل اصلی بیماری‌های مقاربتی است، از بین می‌برد و از این طریق، نقش خود را در سلامت جسمانی افراد جامعه ایفا می‌نماید. به آمار ذیل توجّه نمایید. اگرچه از زمان انتشار آن مدّت‌ها گذشته است، ولی به‌خوبی گویای یکی از عوارض فساد می‌باشد. طبق تحقیقاتی که در ایالات متّحده به عمل آمده، روی‌هم‌رفته نود درصد مردم این کشور به بیماری‌های مقاربتی مبتلا می‌شوند. از این رقم، عدّه‌ای که در بیمارستان‌های رسمی آمریکا معالجه می‌شوند، بالغ بر 360 هزار نفر می‌باشند. از تمام بیمارستان‌های ایالات متّحده، 650 بیمارستان تنها به امراض مقاربتی اختصاص داده شده است، در حالی‌که معادل یک و نیم برابر افرادی که در این بیمارستان‌ها معالجه می‌شوند، به پزشک‌های خانوادگی و خصوصی مراجعه می‌نمایند (ر.ک؛ همان: 45).

سالانه 30 تا40 هزار کودک بر اثر بیماری‌های مقاربتی موروثی می‌میرند و میزان تلفاتی که از این بیماری‌ها در ایالات متّحده ناشی می‌شود، از مجموع کلّیّة امراض مختلف غیر از سِل، بیشتر است (ر.ک؛ همان).

دکتر آمبروس لینگ که از مقامات صلاحیّت‌دار دربارة بیماری‌های آمیزشی است، اعلام کرد که از سال 1957 به بعد، بیماری‌های آمیزشی در بین جوانان کم‌سال افزایش قابل ملاحظه‌ای یافته است. در میان پسران 15 تا 19 سال، 3/67 و مقدار افزایش در میان دختران که همین سن را دارند، 4/65 درصد شده است (ر.ک؛ همان).

بنابراین، یکی از آثار مهمّ رعایت حجاب در جامعه، حفظ سلامتی و دوری از بیماری‌های مختلف است. در کشورهایی که حجاب و پوشیدگی زنان در آنجا بیشتر است، تعداد بیماران ناشی از گسیختگی جنسی، کمتر است. امام رضا(ع) فرموده‌اند: «هرگاه بندگان گناهان جدیدی به وجود آورند که تاکنون مرتکب آن نمی‌شدند، خداوند هم بلاهای تازه‌ای به وجود می‌آورد که تاکنون نمی‌شناختند» (ر.ک؛ محمّدی ری‌شهری، 1393، ج4: 467).

6ـ1ـ3) استحکام خانواده

شک نیست هر چیزی که موجب تحکیم پیوند خانوادگی و سبب صمیمیّت رابطة زوجین گردد، برای کانون خانواده مفید است و در ایجاد آن باید حدّاکثر کوشش مبذول شود و برعکس، هر چیزی که باعث سُستی رابطة زوجین و دلسردی آنان گردد، زیانمند است و باید با آن مبارزه کرد. فلسفة پوشش و منع کامیابی جنسی از غیر همسرِ مشروع، از نظر اجتماع خانوادگی این است که از لحاظ روانی، همسر قانونی عامل خوشبخت کردن او به شمار برود، در حالی‌که از نظر سیستم آزادی و کامیابی غیرمشروع، همسر قانونی از لحاظ روانی، یک نفر رقیب و مزاحم و زندانبان به شمار می‌رود و در نتیجه، کانون خانوادگی بر اساس دشمنی و نفرت پایه‌گذاری می‌شود.

از آثار اوّلیّة رعایت حجاب در جوامع، استحکام نهاد خانواده به عنوان کوچکترین و مهم‌ترین نهاد اجتماعی است. با رعایت اصل حجاب و پوشش در محیط بیرون از خانواده، حریم زن و شوهر حفظ می‌شود و خانواده صاحب ثبات خواهد شد.

خداوند در سورة نور می‌فرماید: Pوَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ...: و به زنان باایمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوس‏آلود) فروگیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را ـ جز آن مقدار که نمایان است ـ آشکار ننمایند و (اطراف) روسرى‏هاى خود را بر سینة خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)...O (النّور/ 31).

بنابراین، زنان با حجابِ خود موجب تحکیم خانوادة شخصی و دیگران می‌شوند؛ چراکه با حجابِ خود اطمینان و اعتماد شوهرشان را به پاکی خویش جلب می‌کنند و باعث تحکیم خانواده می‌گردند، امّا نقش آنان در تحکیم خانواده‌های دیگر، بدین لحاظ است که مردان از تمتّعات خارج از محدودة زناشویی محروم می‌شوند و طبعاً به همسران خود بیشتر توجّه می‌کنند (ر.ک؛ مطهّری، 1373: 89).

6ـ1ـ4) آرامش و امنیّت

زن موجودی گرامی و معزّز و نقش او سرنوشت‌سازی و تربیت بشر است. ارزش او فراتر از آن است که در معرض و دستخوش ارتباطات و روابط بی‌مرز باشد (ر.ک؛ قائمی، 1373: 390). حفظ حریم زن باعث مصونیّت او می‌شود و اوّلین اثر را بر آرامش روحی او دارد؛ زیرا در سایة محفوظ ماندن این حریم بین خود و نامحرم، احساس امنیّت می‌کند و هیچ کس جرأت تعرّض به او را نمی‌کند. انسان در پناه محافظ، احساس امنیّت و آرامش بیشتری می‌کند و در صورت پیشامدهای احتمالی، از مصونیّت او برخوردار است. پوشش دینی نیز نگهبان زن از نگاه‌های آلوده و آسیب‌های احتمالی است که به زن مصونیّت و آرامش می‌دهد و هرچه این پوشش کامل‌تر شود، درصد امنیّت و حفاظت آن بالاتر می‌رود (ر.ک؛ عظیمیان و بهشتی، 1388: 91).

امیر مؤمنان علی(ع) در این زمینه می‌فرماید: «پوشیده و محفوظ داشتن زن، مایة آسایش بیشتر و دوام زیبایی اوست» (تمیمی آمدی، 1389: ح5820).

6ـ2)آثار اجتماعی حجاب

6ـ2ـ1) مسئولیّت‌های اجتماعی

«هر فردی در برابر جامعة خود مسئول است. این مسئولیّت، عام است؛ یعنی هم شامل زن‌ها می‌شود و هم شامل مردها. پاره‌ای از مسئولیّت‌های زنان به حجاب آنان بستگی دارد. زن اگر حجاب داشته باشد، بار این گونه مسئولیّت‌ها را بر دوش می‌گیرد و شخصیّت و عظمت او بالا می‌رود، امّا اگر جامة مقدّس حجاب را از تن بدرد، از عهدة انجام این گونه مسئولیّت‌ها برنمی‌آید» (مصطفوی، 1369: 45).

افراد در شبکه‌های متفاوت جامعه نقش ایفا می‌کنند؛ شبکه‌هایی نظیر شبکة مساجد، هیئت‌های مذهبی و مدارس اسلامی که به نوعی مسیر حرکت آنان برای حفظ هنجارهایی مانند حجاب می‌باشد (ر.ک؛ شکوری،1390: 6). در جامعة امروزی، اگر فرد در این شبکه‌ها مسئولیّت اجتماعی نپذیرد، هنجارهای که مربوط به آنها خواهد بود، از بین می‌رود و فرد به نوعی تنبلی و گاهی انحراف از هنجارهای متعارف جامعه دچار می‌شود و این انحراف در مسئولیّت‌های دیگر جامعه نمایان می‌شود و فرد را از هدف متعال خود دور می‌کند.

6ـ2ـ2) آزادی زن

«اینکه زنان باید حجاب را رعایت کنند، زور و دستوری از ناحیة مردان نیست تا آزادی آنان را سلب کنند، بلکه وظیفة شرعی آنان است که حجاب را رعایت کنند. زنان باحجاب در فعّالیّت‌ها و رفت‌وآمدهای خود آزادترند؛ زیرا مردان بوالهوس اطمینان دارند که اینها طعمه و ملعبه نمی‌شوند. بنابراین، کمتر بر آنها ایجاد مزاحمت می‌کنند: «زنِ باحجاب مظهر عفاف شناخته شده است و از این روی، در خانه و خارج از آن مزاحم ندارد و آزادانه دنبال کارها و مسئولیّت‌های خویش است» (مطهّری، 1373: 100ـ101).

قرآن کریم در دو مورد به این مطلب اشاره فرموده است؛ یکی اینکه می‌فرماید: Pیَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا:‌ اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلباب‌ها [= روسرى‏هاى بلند] خود را بر خویش فروافکنند. این کار براى اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، بهتر است (و اگر تاکنون خطا و کوتاهى از آنها سر زده، توبه کنند)؛ خداوند همواره آمرزندة رحیم استO (الأحزاب/ 59).

اُمّ‌سلمه، همسر پیامبر گرامی اسلام، می‌گوید: «هنگامی که این آیه نازل شد، زنان انصار موقع خروج از خانه، چنان خود را در پوشش سیاه می‌پوشیدند که گویا روی سَرِ آنها کلاغ نشسته بود و چون کیسه‌ای سیاه به خود پوشانده بودند که سراپایشان گرفته بود» (طباطبایی، 1370، ج 16: 517).

بنابراین، بی‌حجابی و بدحجابی، برای زن‌ها ایجاد مزاحمت می‌کند، امّا هنگامی که اهل حجاب باشند، مزاحمتی بر آنان نیست. در آیة دیگر خداوند می‌فرماید: Pوَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِینَ الزَّکَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا: و در خانه‏هاى خود بمانید و همچون دوران جاهلیّت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید، و نماز را برپا دارید، و زکات را بپردازید، و خدا و رسول او را اطاعت کنید؛ خداوند فقط مى‏خواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازدO (الأحزاب/ 33).

6ـ2ـ3) سلامت اخلاق جامعه

همواره باید هرچه به سلامت اخلاق جامعه لطمه می‌زند، ریشه‌کن شود و هرچه سلامت اخلاق جامعه را تضمین می‌کند، تقویت گردد. هرچه گرایش جامعه به حجاب شدّت یابد، از مفاسد اخلاقی و اجتماعی کاسته می‌شود. سلامت اخلاق جامعه از اهداف عالیة اسلام است. پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «بُعِثتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الأَخلاَقِ: من برای تمام کردن مکارم اخلاق مبعوث شدم» (مصطفوی، 1369: 45). حجاب زن، به نصّ قرآن کریم، عفاف اوست و عفاف او، خدمتی است به سلامت جامعه.

زن با پوشش شرعی خود، خانواده را استوار و پابرجا می‌سازد و بیهوده افراد را تحریک نمی‌کند و هوس‌ها را برنمی‌انگیزد و مردها را به مفسده نمی‌کشاند. زن با پذیرش حجاب اسلامی، بزرگترین و ارزنده‌ترین خدمات را به خانواده‌ها و جوان‌ها و بالأخره، جامعه می‌کند؛ زیرا اخلاق، پاکی و فضیلت را رونق و رواج می‌بخشد. زنانی که جسم خود را پربهاتر از آن می‌دانند که اجازه دهند هر چشمی از آن تمتّع گیرد، هر هوسی بدان گرایش یابد، بر مسند والای فضیلت نشسته‌اند. کار این گونه زنان، پیامبرگونه است؛ زیرا بعثت پیامبران به منظور تکمیل و تتمیم اخلاق است.

اسلام از بی‌حجابی و بدحجابی بیزار و متنفّر است؛ زیرا اینها هستند که با متزلزل کردن اخلاق و فضیلت، اسلام را در بین مردم ضعیف و لگدمال می‌کنند. زنان باحجاب، خدمتگذار واقعی دین و اخلاق، و زنان بی‌حجاب و بدحجاب، عامل براندازی و بنیان‌کنی دین و اخلاق هستند (ر.ک؛ همان: 52).

بنابراین، شرط اصلی سلامت اخلاقی جامعه، پرهیز از سقوط در پرتگاه شهوت است. امام رضا(ع) وجود روابط آزاد بین زن و مرد را علّت بسیاری از جنایات و مفاسد اخلاقی معرّفی می‌فرماید (ر.ک؛ حرّ عاملی، 1414ق.، ج20: 311).

6ـ2ـ4) حفظ نیروی کار اقتصادی

حجاب عامل حفظ نیروی کار است و باعث می‌شود که اوقات هر کس در همان مسیر کار صرف شود و وسوسه‌های ناشی از دیدن‌ها، چهره‌سازی‌ها و طرّاحی برای به دام انداختن‌ها از بین برود. کشاندن تمتّعات غریزی از محیط خانه به محیط کار، سبب خواهد شد که نیروی کار ضعیف گردد و سرمایه‌گذاری‌ها به هدر رود.

از سویی، نقش اقتصادی حجاب در رعایت پوشش اسلامی، زمینه را برای انواع مُدپرستی‌ها و رقابت‌های ناشی از آن از بین می‌برد. اگر زن خود را به خودآرایی‌ها در جامعه مقیّد نکند و با لباس ساده و مرتّب و در حدّ پوشش لازم در جامعه ظاهر شوند، بسیاری از آفت‌ها و گرفتاری‌های ناشی از مُدپرستی، خودبه‌خود از بین می‌روند. هزینة سنگین موادّ آرایشی و لباس‌های گران‌قیمت، به‌ویژه با تغییر مداوم مُدها، بار مالی طاقت‌فرسایی بر دوش خانواده و جامعه تحمیل می‌کند و به علاوه، باعث هدر رفتن سرمایه‌های جامعه می‌شود (ر.ک؛ عظیمیان و بهشتی، 1388: 98).

بنابراین، اسلام با التفات ویژه به مسئله حجاب و پوشش زنان در محیط کار، می‌خواهد محیط اجتماع از لذّت‌های ناهنجار جنسی پاک شود و راه را برای حفظ نیروی قدرتمند روحی و جسمی با حضوری معنوی در محلّ کار بگشاید. در مقابل، بی‌حجابی و بدحجابی باعث سوق دادن لذّت‌های جنسی از محیط کار و کانون خانواده به اجتماع و در نتیجه، تضعیف نیروی کار افراد جامعه می‌گردد (ر.ک؛ مطهّری، 1367: 94).

6ـ2ـ5) حفظ استقلال فرهنگی و سیاسی

جوامع اسلامی با پوشش خاصّ خود در قالب حجاب یا سِتر سعی دارند که استقلال فکری خود را در قبول اسلام اعلام کنند. در واقع،

«لباس پرچم بدن به حساب می‌آید که استقلال فکری، دینی، سیاسی و فرهنگی هم محسوب می‌شود و از همین جا می‌توانیم به این نتیجه برسیم که تغییر لباس، نشانگر تغییر اندیشه است و به تبع آن، تغییر در مشی و رفتار افراد ایجاد می‌شود که در آن صورت، استقلال کشور زیر سؤال می‌رود، به‌ویژه از آن روی که وضع برون، حکایت از وضع درون آدمی دارد و نشان می‌دهد که اندیشة وابستگی در درون رخنه کرده، در ظاهر افراد نیز متجلّی شده است» (قائمی، 1373: 385ـ387).

مبارزه برای استقلال فرهنگی، پدیدة جدیدی نیست. در طول تاریخ بشر، جنگ فرهنگی، همیشه وجود داشته است؛ به عنوان نمونه، فرعون در برابر موسی(ع) به این حربه متوسّل شده، گفت: «می‌ترسم آیین شما را دگرگون سازد و یا در این سرزمین فساد برپا نماید!» (غافر/ 26).

بنابراین، یکی از راه‌های حفظ استقلال فرهنگی و سیاسی، حفظ حجاب است و یکی از جنبه‌های تهاجم فرهنگی، مبارزه با حجاب بوده است؛ چراکه «حجاب برای جوامع جهان سومی می‌تواند نوعی مبارزه با استعمار به حساب آید و مانعی بر سَرِ راه مقاصد شوم آنها باشد. زنان الجزیرای در مبارزات خود با قوای مهاجم فرانسه، این مسئله را به خوبی نشان دادند و ضربة خود را به آنان وارد کردند. در واقع، آنان نشان دادند که مسلمانند و غلبة کفر بر اسلام را نمی‌پذیرند» (عظیمیان و بهشتی، 1388: 97).

اگر حجاب را در جامعة اسلامی لااقل از همین دید بنگریم، به این نتیجه خواهیم رسید که در تعمیم آن از دید سیاسی باید کوشید. در جامعة اسلامی، حتّی یک ملّی‌گرا هم باید به سبب استقلال وطن خود و حفظ امنیّت خویش حجاب را بپذیرد که البتّه یک مسلمان به سبب ایمان و اعتقاد خود آن را پذیراست. اگر استعمار بتواند عفّت و پوشش را از زن بگیرد، همه چیز جامعه، از جمله مردان آن را می‌تواند تحت اختیار و سلطه قرار دهد. یکی از رموز موفّقیّت اسلامی ایران نیز در همین بود که زنان به سرعت خود را یافتند و با توسّل به حربة حجاب در مقابل رژیم خودفروختة پهلوی ایستادند و آن را به زانو درآوردند (ر.ک؛ همان).

نتیجه‌گیری

اثبات تقدّس و تجاذب‌های حجاب و عفاف در متون دینی سبب‌ساز گسترش فرهنگ حجاب و عفاف در بین زن و مرد جامعه خواهد شد و سالم‌سازی نهادهای اجتماعی بدون توجّه به حجاب و فواید آن امکان‌پذیر نیست. اهمیّت شناسایی حجاب سرچشمه در ضرورت پردازش شخصیّت معنوی‌زا دارد و عدم وجود الگوهای مناسب برای حجاب و عفاف سبب انتخاب الگوهای نازل حجاب در جامعه می‌شود. اصلاح هندسه‌های معرفتی در باب ترویج مسئلة حجاب و عفاف مستلزم ارائه فواید و آثار تربیتی آن است؛ چه اینکه فواید حجاب در حدّی است که بدون آن فرد و جامعه دچار لغزش و آسیب جدّی خواهند شد. آثار فردی حجاب شامل آزادی زن، سلامت جسمی، استحکام خانواده و آرامش و امنیّت و آثار اجتماعی آن، شامل سلامت اخلاقی جامعه، مسئولیّت اجتماعی و حفظ نیروی کار و استقلال فرهنگی و سیاسی می‌شود. بنابرابن، حجاب را باید رفتاری الهی شمرد که باعث ارتباط بین فرهنگ و دین، عقل و ایمان، سیاست و دیانت و تکامل و اختیار در رفتار انسانی شده است.

منابع و مآخذ
قرآن کریم.
ابن‌درید، محمّد. (1987م.) جمهرة اللّغة. بیروت: دارالعلم للملایین.
پاینده، ابوالقاسم. (1373). ترجمة نهج‌الفصاحه. قم: انتشارات کانون جاوید.
تمیمی آمدی، عبدالواحد. (1389). غُرَرالحِکَم و دُرَرُالکَلِم. قم: انتشارات امام عصر.
حرّ عاملی، محمّدبن حسن. (1414ق.). وسائل‌الشّیعه. قم: مؤسّسة آل‌البیت.
شریف‌الرّضی، محمّدبن حسین. (1390). نهج‌البلاغه. ترجمة محمّد دشتی، قم: پیام مقدّس.
شکوری، محمّد. (1390). «حجاب میوة عفاف است و عفاف ریشة حجاب». مجلّة فرهنگ دانشگاه علم و صنعت. ش 9. صص 6ـ7.
طباطبائی، سیّد محمّدحسین. (1370). المیزان فی تفسیر القرآن. ترجمة سیّد محمّدباقر موسوی همدانی. قم: انتشارات اسلامی وابسته به جامعة مدرّسین حوزة علمیّة قم.
عظیمیان، مریم و سعید بهشتی. ( 1388). «بررسی فلسفه و قلمرو حجاب در اسلام و آثار تربیتی آن». فصلنامة تربیت اسلامی. ش 8. صص 75ـ 103.
علیمردی، مهناز و محمّد‌مهدی. (1389). «حجاب و پوشش در ادیان زرتشت، یهود و مسیحیّت». فصلنامة معرفت ادیان. ش 3. صص 117ـ 138.
فیّومی، احمدبن محمّد. (بی‌تا). مصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی. بی‌جا: مؤسّسة تحقیقات و نشر معارف اهل‌البیت.
قائمی، علی. ( 1373). حیات زن در اندیشة اسلامی. تهران: انتشارات امیری.
کلینی، محمّدبن یعقوب. (1388ق.). اصول کافی. تهران: دارالکتب الإسلامیّة.
محمّدی آشنایی، علی. (1370). مسئلة حجاب. بی‌جا: ارم.
محمّدی ری‌شهری، محمّد. (1393). میزان الحکمه. ترجمة حمیدرضا شیخی. قم: انتشارات دارالحدیت.
مصطفوی، سیّد جواد. (1369). حجاب و آزادی. مجموعة سخنرانی و کنفرانس زن. بی‌جا: سازمان تبلیغات اسلامی.
مطهّری، مرتضی. (1367). مسئلة حجاب. تهران: انتشارات صدرا.
ــــــــــــــــ . (1373). نظام حقوقی زن در اسلام. تهران: انتشارات صدرا.