حسن دوست محمدی؛ محمود ابراهیمی ورکیانی؛ مهرعلی لطفی
چکیده
تعداد بسیار زیاد آیات قرآن درباره معاد ، از اهمیت فراوان این اصل اعتقادی حکایت دارد و یکی از موضوعات مهم آن، زنده شدن دوباره انسان در قیامت می باشد که قرآن، آن را حتمی می داند. سوال اصلی اینکه از نظر قرآن، چگونه بدن انسان در قیامت باز میگردد؟ این مقاله تلاش نموده با روش توصیفی و تحلیلی ، تفسیری منطبق بر نظریات علمی از بازگشت بدن انسان ...
بیشتر
تعداد بسیار زیاد آیات قرآن درباره معاد ، از اهمیت فراوان این اصل اعتقادی حکایت دارد و یکی از موضوعات مهم آن، زنده شدن دوباره انسان در قیامت می باشد که قرآن، آن را حتمی می داند. سوال اصلی اینکه از نظر قرآن، چگونه بدن انسان در قیامت باز میگردد؟ این مقاله تلاش نموده با روش توصیفی و تحلیلی ، تفسیری منطبق بر نظریات علمی از بازگشت بدن انسان در قیامت با استناد به آیه51 سورۀ یس را ارائه دهد. به همین منظور، آراء مختلف مفسران درباره چگونگی این بازگشت از جمله نظریه عینیت( بازگشت به تمام اجزاء بدن)، نظریه مثلیت (بازگشت صورت نوعیه بدون مادۀ مشخص) و نظریه اشتداد وجودی نفس( بدن تکامل یافته) طرح و نقد و بررسی گردید. تأکید بر واژه « یَنسِلُونَ » و استفاده از روایتی که بازگشت بدن انسان در قیامت را به جزئی به نام « عَجْبُ الذَّ نَب » دانسته و نیز انطباق این تفسیر، با نظریه شبیه سازی ، نتیجه ای ارائه می دهد که بدن انسان ، از جزء اصلی باقی مانده از بدن دنیوی، تشکیل می شود که آن جزء اصلی، مبدأ پیدایش بدن اخروی است.
محمود ابراهیمی ورکیانی
چکیده
در زمینه امامت و خلافت بعد از پیامبر اسلام، نظریات متفاوتی در بین مسلمانان مطرح شده است و هر کدام از فرقههای اسلامی به یکی از این دو مبنای امامت و خلافت گرایش پیدا کردهاند. سؤال اصلی نوشتار حاضر این است که مهمترین عوامل شکلگیری نظریه خلافت در اذهان اهل سنت به خصوص در آراء غزالی چیست؟ در پاسخ به این سؤال، این فرضیه را به آزمون گذاشتیم ...
بیشتر
در زمینه امامت و خلافت بعد از پیامبر اسلام، نظریات متفاوتی در بین مسلمانان مطرح شده است و هر کدام از فرقههای اسلامی به یکی از این دو مبنای امامت و خلافت گرایش پیدا کردهاند. سؤال اصلی نوشتار حاضر این است که مهمترین عوامل شکلگیری نظریه خلافت در اذهان اهل سنت به خصوص در آراء غزالی چیست؟ در پاسخ به این سؤال، این فرضیه را به آزمون گذاشتیم که توجه به واقعیات زندگی سیاسی صدر اسلام و مراجعه به سیره خلفا مهمترین عامل طرح این نظریه است. اهل سنت و به خصوص غزالی خلافت را به منزله پدیدهای که در صدر اسلام اتفاق افتاده، همواره مدنظر داشتهاند و نظریات خویش را با آن و بخصوص عمل صحابه تطبیق میدهند و برای خلیفه یا امام همان وظایف و اختیاراتی را متذکر میشوند که خلفا از آن برخوردار بودند. نتیجه اینکه اهل سنت نظریات خویش را با امر واقع تطبیق داده و به یک معنی توجیهگرا هستند و نکته حایز اهمیّت در نظریات ایشان تقدم عمل بر نظر میباشد و به اصطلاح از نظرات پسینی به جای پیشینی سود میبرند.