امان اله ناصری کریموند؛ مینا شمخی؛ عباس مصلایی پور یزدی؛ قاسم بستانی
چکیده
نظرات علامه طباطبایی بازتاب وسیع و تأثیر چشمگیری بر آثار قرآنی معاصر شیعه داشته است. البته مفسران معاصر شیعی علاوه بر بهرهگیری گسترده از نظرات مؤلف المیزان، در موارد قابل توجهی نیز آرای ایشان را مورد بررسی و نقد قرار دادهاند. پژوهش پیشرو که با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از ابزار کتابخانهای انجام شده، با مطالعهی آثار ...
بیشتر
نظرات علامه طباطبایی بازتاب وسیع و تأثیر چشمگیری بر آثار قرآنی معاصر شیعه داشته است. البته مفسران معاصر شیعی علاوه بر بهرهگیری گسترده از نظرات مؤلف المیزان، در موارد قابل توجهی نیز آرای ایشان را مورد بررسی و نقد قرار دادهاند. پژوهش پیشرو که با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از ابزار کتابخانهای انجام شده، با مطالعهی آثار تفسیری معاصر، بهکشف و استخراج ادلهی مفسران در نقد آرای مؤلف المیزان(پیرامون آیات سورهی بقره) و ارزیابی آنها میپردازد. برخی از مفسران در مواردی نظیر: چیستی حروف مقطعه، کشف معانی واژگان قرآنی، تعیین مصادیق واژگان و عبارات قرآنی، تبیین مفهوم و مفاد آیات به نقد نظرات علامه پرداختهاند. مهمترین دلایل مورد استناد ناقدان عبارتنداز: مبهم خواندن، خلاف واقع دانستن، ناسازگاری با منابع قرآنی و روایی، ضعیف و نامعتبر دانستن، ناصواب و قابل اثبات نبودن، مغایرت با مفهوم آیات، ناسازگاری با ادلّه و آیات قرآنی، عدم دلالت آیه بر تفسیر و... پس از بررسی و سنجش آرای ناقدان، حاصل پژوهش چنین بیان میشود که اغلب این نقدها نامعتبر بوده و با آسیبها و اشکالات اساسی مواجه است. البته در موارد معدودی نیز نظرات ناقدان صحیح و معتبر بوده و ضعف دیدگاههای علامه پذیرفته میشود.
قاسم بستانی؛ مینا شیخی؛ امان اله ناصری کریموند
چکیده
یکی از مباحث تفسیری علامه طباطبایی در تمام مجلدات المیزان، پرداختن به صحت و سقم آرای دیگر مفسران میباشد که با در نظر گرفتن معیارهایی به پذیرش و یا نقد نظرات آنان اقدام نموده است. از مهمترینِ این تفاسیر؛ تفسیر «الکشاف» میباشد که مؤلف المیزان علاوه بر تأیید و بهرهگیری از نظرات {نحوی و ادبی} زمخشری، در موارد متعددی با تکیه ...
بیشتر
یکی از مباحث تفسیری علامه طباطبایی در تمام مجلدات المیزان، پرداختن به صحت و سقم آرای دیگر مفسران میباشد که با در نظر گرفتن معیارهایی به پذیرش و یا نقد نظرات آنان اقدام نموده است. از مهمترینِ این تفاسیر؛ تفسیر «الکشاف» میباشد که مؤلف المیزان علاوه بر تأیید و بهرهگیری از نظرات {نحوی و ادبی} زمخشری، در موارد متعددی با تکیه بر ادلهی قرآنی و قرائن درونمتنیِ آیات به بررسی و تحلیل نظرات ایشان پرداخته و با دلایلی از جمله: در نظر نگرفتن ارتباط و قرائن موجود درآیات، بیتوجهی به سیاق آیات، تحلیل ناصواب نحوی و ادبی آیات، مخالفت نظر وی با معارف قرآنی، نسبت ناروا به پیامیر اسلام (ص)، تعیین ناصواب مطلق و مقید، عام و خاص، ناسخ و منسوخ، برداشت ناصواب زمخشری از مباحث عقیدتی، ناسازگاری نظر وی با امور مورد تأیید قرآن و علم، عدم توجه به عدل الهی در تفسیر آیات، بدون استدلال بودن نظرات مؤلف الکشاف و... آرای وی را مورد نقد و رد قرار داده است.
امان اله ناصری کریموند؛ عباس مصلایی پور یزدی؛ سید علی اسدی
چکیده
این پژوهش پس از مطالعهی تفسیر المیزان و بررسی چگونگی برخورد علامه طباطبایی نسبت به نظرات مؤلفان المنار با روشی توصیفی-تحلیلی و با هدف کشف مبانی و معیارهای علامه طباطبایی در نقد تفسیر المنار به نگارش در آمده است. اهمیت و اعتبار تفسیر المنار از طرفی و بررسی و نقد گستردهی علامه نسبت به این تفسیر از طرف دیگر، سبب شد تا این سؤال پیش بیاید ...
بیشتر
این پژوهش پس از مطالعهی تفسیر المیزان و بررسی چگونگی برخورد علامه طباطبایی نسبت به نظرات مؤلفان المنار با روشی توصیفی-تحلیلی و با هدف کشف مبانی و معیارهای علامه طباطبایی در نقد تفسیر المنار به نگارش در آمده است. اهمیت و اعتبار تفسیر المنار از طرفی و بررسی و نقد گستردهی علامه نسبت به این تفسیر از طرف دیگر، سبب شد تا این سؤال پیش بیاید که مؤلف المیزان با چه مبانی و دلایلی به بررسی و نقد نظرات صاحبان این تفسیر پرداخته است؟ که نگارنده با تتبّع در سراسر تفسیر المیزان مؤلفهها و معیارهای علامه طباطبایی در نقد نظرات مؤلفان المنار را استخراج، دسته بندی و بیان نموده و نمونههایی از آیاتی که ذیل آن به نقد آراء مؤلفان المنار پرداخته شده را به عنوان شاهد مثال آورده است. نتیجه اینکه: مهمترین دلایل و مبانی علامه طباطبایی در نقد نظرات مؤلفان المنار را میتوان در مواردی از جمله: شناخت ناکافی مؤلفان المنار نسبت به اصول تفسیر، بیتوجهی به سیاق آیات و تفسیر موضوعی، نظرات بیپایه و بدون استدلال، ناتوانی و ضعف در استناد و بهرهگیری از روایات و ناسازگاری دیدگاه آنها با روایات صحیح فریقین، دیدگاه تعصبآمیز و همراه با پیشفرض و مخالف با قرآن، ضعف در بهکارگیری ادبیات عرب(عدم تشخیص صحیح حروف، ضمایر و...)، معناشناسی نادرست واژگان و مفاهیم آیات قرآنی، عدم تشخیص صحیح مخاطب آیات و مصادیق قرآنی، مخالفت با آموزههای مسلّم دینی و... بیان نمود.