رحمان عشریه؛ محمدعلی اسماعیلی اسماعیلی
چکیده
«رؤیاانگاری وحی» نظریهای است که دکتر عبدالکریم سروش اخیراً و با گذار از دو نظریه سنتی و تجربهدینی انگاری وحی ارائه نموده، در نوشتار و گفتارهای متعددش «وحی» را «خوابنامه» پیامبر میخواند که تنها در فضای درونی وجودش محقق میشود. جستار حاضر با روش توصیفی تحلیلی به واکاوی مؤلفهها و مستندات قرآنی این نظریه پرداخته، ...
بیشتر
«رؤیاانگاری وحی» نظریهای است که دکتر عبدالکریم سروش اخیراً و با گذار از دو نظریه سنتی و تجربهدینی انگاری وحی ارائه نموده، در نوشتار و گفتارهای متعددش «وحی» را «خوابنامه» پیامبر میخواند که تنها در فضای درونی وجودش محقق میشود. جستار حاضر با روش توصیفی تحلیلی به واکاوی مؤلفهها و مستندات قرآنی این نظریه پرداخته، آنها را با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی ارزیابی مینماید. از رهگذر این جستار مشخص میشود که «انحصارانگاری وحی در ظرف رؤیا»، «درونیانگاری رؤیای رسولانه»، «تأثیرپذیری رؤیا از شخصیت پیامبر(ص)»، «ابهام و رمزآلودگی زبان رؤیا» و «ضرورت تعبیر رؤیای رسولانه» شاخصترین مؤلفههای این نظریهاند. چنانکه در راستای اثباتش به یک سلسله آیات قرآنی استناد شده است. با این حال، بهنظر میرسد این نظریه نه تنها با فرهنگ قرآن و روایات سازگار نیست و مستندات قرآنی مزبور بر صدقش گواهی نمیدهند، بلکه آیات و روایات فراوانی بر بطلانش شهادت میدهند که در متن نوشتار حاضر تقریر میشود.
قرآن و معارف قرآنی
سیدحسن حسینی
چکیده
مسئله حشر حیوانات و جمادات یکی از مسائل مهم و مطرح در بحث معاد است. گروهی از مفسّران، حشر موجودات مادون انسان را نابودی آنها می دانند و گروهی دیگر معتقدند حشر آنها صرفاً برای کیفر است. در این بین علامه طباطبایی از جمله اندیشمندانی است که در این عرصه قلم زده و بر اساس مشرب تفسیری خویش به تبیین و تحلیل حشر موجودات پرداخته است، نتایج حاصل ...
بیشتر
مسئله حشر حیوانات و جمادات یکی از مسائل مهم و مطرح در بحث معاد است. گروهی از مفسّران، حشر موجودات مادون انسان را نابودی آنها می دانند و گروهی دیگر معتقدند حشر آنها صرفاً برای کیفر است. در این بین علامه طباطبایی از جمله اندیشمندانی است که در این عرصه قلم زده و بر اساس مشرب تفسیری خویش به تبیین و تحلیل حشر موجودات پرداخته است، نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که علامه طباطبایی از حشر موجودات در قیامت، با تکیه بر آیات قرآن دفاع و جانب داری کرده و معتقد است: همه موجودات مادون انسان اعم از حیوانات و نباتات و جمادات حشر دارند، و آیات قرآن بر حشر تمام موجودات و مخلوقات در روز قیامت و بازگشت آنها به سوى خدا تصریح می کند. و این بر انگیختگی افزون بر شعورمندی، گونه و مرتبه شعور آنها را نیز روشن می سازد؛ زیرا اشارات آیات قرآن و دلایل قرآنی حاکی از شعورمندی و نیز مکلّف بودن موجودات به اندازه گستره و توان وجودی آنها است، که به اندازه درک و شعوری که از آن بهره مندند حساب پس می دهند. وگردآمدن آنها در روز قیامت نه برای نابودی بلکه برای رسیدگی به پرونده عملشان می باشد؛ زیرا در هستی شناسی قرآن، به سبب تکلیفی که بر موجودات هستی به هر گونه و اندازه، بار میشود، آنها باید در قیامت و رستاخیز، حضور یافته و پاسخگو باشند.
امان اله ناصری کریموند؛ عباس مصلایی پور یزدی؛ سید علی اسدی
چکیده
این پژوهش پس از مطالعهی تفسیر المیزان و بررسی چگونگی برخورد علامه طباطبایی نسبت به نظرات مؤلفان المنار با روشی توصیفی-تحلیلی و با هدف کشف مبانی و معیارهای علامه طباطبایی در نقد تفسیر المنار به نگارش در آمده است. اهمیت و اعتبار تفسیر المنار از طرفی و بررسی و نقد گستردهی علامه نسبت به این تفسیر از طرف دیگر، سبب شد تا این سؤال پیش بیاید ...
بیشتر
این پژوهش پس از مطالعهی تفسیر المیزان و بررسی چگونگی برخورد علامه طباطبایی نسبت به نظرات مؤلفان المنار با روشی توصیفی-تحلیلی و با هدف کشف مبانی و معیارهای علامه طباطبایی در نقد تفسیر المنار به نگارش در آمده است. اهمیت و اعتبار تفسیر المنار از طرفی و بررسی و نقد گستردهی علامه نسبت به این تفسیر از طرف دیگر، سبب شد تا این سؤال پیش بیاید که مؤلف المیزان با چه مبانی و دلایلی به بررسی و نقد نظرات صاحبان این تفسیر پرداخته است؟ که نگارنده با تتبّع در سراسر تفسیر المیزان مؤلفهها و معیارهای علامه طباطبایی در نقد نظرات مؤلفان المنار را استخراج، دسته بندی و بیان نموده و نمونههایی از آیاتی که ذیل آن به نقد آراء مؤلفان المنار پرداخته شده را به عنوان شاهد مثال آورده است. نتیجه اینکه: مهمترین دلایل و مبانی علامه طباطبایی در نقد نظرات مؤلفان المنار را میتوان در مواردی از جمله: شناخت ناکافی مؤلفان المنار نسبت به اصول تفسیر، بیتوجهی به سیاق آیات و تفسیر موضوعی، نظرات بیپایه و بدون استدلال، ناتوانی و ضعف در استناد و بهرهگیری از روایات و ناسازگاری دیدگاه آنها با روایات صحیح فریقین، دیدگاه تعصبآمیز و همراه با پیشفرض و مخالف با قرآن، ضعف در بهکارگیری ادبیات عرب(عدم تشخیص صحیح حروف، ضمایر و...)، معناشناسی نادرست واژگان و مفاهیم آیات قرآنی، عدم تشخیص صحیح مخاطب آیات و مصادیق قرآنی، مخالفت با آموزههای مسلّم دینی و... بیان نمود.
محمد شریفی؛ بابک هادیان حیدری
چکیده
اندیشمندان از همان ابتدای نزول قرآن سعی بر فهم و تفسیر قرآن داشتهاند؛ اما بیتوجهی و گاه نادیده انگاشتن گونههای مختلف روایات تفسیری، آنان را بهدشواری همچون تفسیر به رأی مبتلا کرده است. این نوشتار بهمنظور آشکار کردن جایگاه گونههای روایی در تفسیر و کارآمدی آن به شرح و تبیین اندیشههای علامه طباطبایی و دو تن از شاگردان ایشان ...
بیشتر
اندیشمندان از همان ابتدای نزول قرآن سعی بر فهم و تفسیر قرآن داشتهاند؛ اما بیتوجهی و گاه نادیده انگاشتن گونههای مختلف روایات تفسیری، آنان را بهدشواری همچون تفسیر به رأی مبتلا کرده است. این نوشتار بهمنظور آشکار کردن جایگاه گونههای روایی در تفسیر و کارآمدی آن به شرح و تبیین اندیشههای علامه طباطبایی و دو تن از شاگردان ایشان یعنی آیتالله جوادی آملی و آیتالله مصباح یزدی با روش توصیفی – تحلیلی پرداخته است. در بخشهایی از تفسیر المیزان و نگاشتههای شاگردان علامه طباطبایی، نخست ممکن است برای برخی چنین شبهه شود که آنان از روش قرآن به قرآن عدول کردهاند؛ اما در بررسیهای صورت گرفته نمایان شد که آنان نهتنها از بنیاد نخستین خویش عدول نکردهاند؛ بالاتر از آن، روایات را بهعنوان مؤید و مفسر قرآن پنداشتهاند و در تفاسیرشان بهخصوص در آیهی 3 سورهی مائده و 33 سورهی احزاب از پنج گونه روایات تفسیری یعنی، أ. روایات بیانگر مصداقهای واژگان و تعابیر قرآنی؛ ب. تبیین مفاد آیات؛ ج. تعیین مصادیق خاص آیات؛ د. تعیین واژگان در جزییات مباحث فقهی؛ ذ. تعیین جایگاه آیه و تناسب آن بهره بردهاند، پس گونههای روایی جایگاهی مولدی دارند، بدین معنا که گونههای روایی مولد و ایجادکنندهی نقشهای روایی در تفسیرند.
رضا اکبریان؛ حسن مرادی؛ زهرا ریعان
چکیده
برهان صدیقین نمونه خوبی است از مباحث فلسفی که سیر تحول آن بیانگر ژرفنگری فیلسوفان مسلمان در ابداع و ارائه ملاک دقیق در نزدیکتر شدن به آموزه دینی « خدا را به خدا شناختن» می باشد. تلاش ابن سینا ارائه برهان مبتنی بر وجودشناسی به هدف بی نیازی از مبادی تصوری جهان شناختی بود. صدرا معتقد است برهان ابن سینا فقط ابتنای بر مبادی وجود شناختی ...
بیشتر
برهان صدیقین نمونه خوبی است از مباحث فلسفی که سیر تحول آن بیانگر ژرفنگری فیلسوفان مسلمان در ابداع و ارائه ملاک دقیق در نزدیکتر شدن به آموزه دینی « خدا را به خدا شناختن» می باشد. تلاش ابن سینا ارائه برهان مبتنی بر وجودشناسی به هدف بی نیازی از مبادی تصوری جهان شناختی بود. صدرا معتقد است برهان ابن سینا فقط ابتنای بر مبادی وجود شناختی ندارد، زیرا وی از امکان ماهوی نیز بهره برده است. برهان شیخ اشراق مبتنی بر مبادی جهان شناختی است، درحالی که براهین پیروان ابن عربی بر اساس شهود عرفانی وحدت است. تلاش ملاصدرا برای رسیدن به برهانی که فقط مبتنی بر وجودشناسی باشد، به جایی نرسیده، زیرا چهارچوب فکری او اندیشه در « وجود - ماهیت» بوده است. علامه طباطبایی با کنار گذاشتن چهارچوب فکری « وجود -- ماهیت»، سعی در اقامه برهانی نمود که مبتنی بر مبادی جهان شناختی و اصول وجود شناختی نباشد، بلکه فقط بر نفی شکاکیت و اثبات اصلی واقعیت استوار باشد.