قرآن و معارف قرآنی
Ali Safari؛ hasan Asgharpour
چکیده
The importance and role of contextual clues in achieving an accurate and valid interpretation of the Holy Quran is a fundamental topic that has consistently attracted the attention of researchers in the field of Quranic sciences. Interpretive clues, as efficient tools, play a vital role in understanding the profound meaning and real intent of the verses and are divided into two general categories: "Verbal" (Maqālīyah) and "Circumstantial" (Ḥālīyah). Paying attention to these clues is an important criterion for evaluating the validity and accuracy of Quranic commentaries, because accurate ...
بیشتر
The importance and role of contextual clues in achieving an accurate and valid interpretation of the Holy Quran is a fundamental topic that has consistently attracted the attention of researchers in the field of Quranic sciences. Interpretive clues, as efficient tools, play a vital role in understanding the profound meaning and real intent of the verses and are divided into two general categories: "Verbal" (Maqālīyah) and "Circumstantial" (Ḥālīyah). Paying attention to these clues is an important criterion for evaluating the validity and accuracy of Quranic commentaries, because accurate and correct use of them can lead to a better understanding of the context and circumstances of the revelation of the verses. The contextual clue of "Maqām" (Situation) is one of the valuable clues that has received less direct attention in commentaries. This clue can be understood from the exigency of speech and the atmosphere governing the discourse, and it helps the commentator to find the precise meaning of the verses and link it to the temporal and spatial circumstances. Allamah Ṭabāṭabāʼī is among the commentators who, in al-Mīzān commentary, have extensively used the contextual clue of Maqām to deepen the understanding of the verses. This approach has enabled him to look at the verses from a new perspective in various fields, including literary and linguistic discussions, Quranic sciences, traditions, and specialized issues of interpretation, and sometimes to critique prevailing views. The application of the contextual clue of Maqām in al-Mīzān commentary has not only led to a new understanding of the verses, but has sometimes led to the rejection or correction of some traditional interpretations. The present study, using a descriptive-analytical method, aims to examine the frequency of use of the Maqām clue and the extent of its impact on the interpretation of Quranic verses in al-Mīzān, in order to reveal the different roles that this clue plays in various interpretive fields and, on the other hand, to reveal its importance in a more accurate and better understanding of the verses of the Quran.
قاسم بستانی؛ مینا شیخی؛ امان اله ناصری کریموند
چکیده
یکی از مباحث تفسیری علامه طباطبایی در تمام مجلدات المیزان، پرداختن به صحت و سقم آرای دیگر مفسران میباشد که با در نظر گرفتن معیارهایی به پذیرش و یا نقد نظرات آنان اقدام نموده است. از مهمترینِ این تفاسیر؛ تفسیر «الکشاف» میباشد که مؤلف المیزان علاوه بر تأیید و بهرهگیری از نظرات {نحوی و ادبی} زمخشری، در موارد متعددی با تکیه ...
بیشتر
یکی از مباحث تفسیری علامه طباطبایی در تمام مجلدات المیزان، پرداختن به صحت و سقم آرای دیگر مفسران میباشد که با در نظر گرفتن معیارهایی به پذیرش و یا نقد نظرات آنان اقدام نموده است. از مهمترینِ این تفاسیر؛ تفسیر «الکشاف» میباشد که مؤلف المیزان علاوه بر تأیید و بهرهگیری از نظرات {نحوی و ادبی} زمخشری، در موارد متعددی با تکیه بر ادلهی قرآنی و قرائن درونمتنیِ آیات به بررسی و تحلیل نظرات ایشان پرداخته و با دلایلی از جمله: در نظر نگرفتن ارتباط و قرائن موجود درآیات، بیتوجهی به سیاق آیات، تحلیل ناصواب نحوی و ادبی آیات، مخالفت نظر وی با معارف قرآنی، نسبت ناروا به پیامیر اسلام (ص)، تعیین ناصواب مطلق و مقید، عام و خاص، ناسخ و منسوخ، برداشت ناصواب زمخشری از مباحث عقیدتی، ناسازگاری نظر وی با امور مورد تأیید قرآن و علم، عدم توجه به عدل الهی در تفسیر آیات، بدون استدلال بودن نظرات مؤلف الکشاف و... آرای وی را مورد نقد و رد قرار داده است.
حسین سلیمی بجستانی؛ مهدی وجدانی همت
چکیده
مرگ به عنوان یکی از اساسیترین دغدغههای پیش روی انسان همواره مورد توجّه اندیشمندان علوم انسانی بوده و هر نظریّهپرداز به فراخور منابع معرفتی خویش، از زاویهای به این مسئله پرداخته است. در مسلّم بودن این موضوع برای تمام انسانها تردیدی نیست، امّا در اینکه کیفیّت مرگ چگونه است و اساساً انسان در قبال آن چه موضعگیری میتواند داشته ...
بیشتر
مرگ به عنوان یکی از اساسیترین دغدغههای پیش روی انسان همواره مورد توجّه اندیشمندان علوم انسانی بوده و هر نظریّهپرداز به فراخور منابع معرفتی خویش، از زاویهای به این مسئله پرداخته است. در مسلّم بودن این موضوع برای تمام انسانها تردیدی نیست، امّا در اینکه کیفیّت مرگ چگونه است و اساساً انسان در قبال آن چه موضعگیری میتواند داشته باشد، همیشه محلّ تضارب آراء گردیده و هر مکتبی برای طرفداران خود، دستورالعملهایی توصیه نموده است. در این مقاله به روش توصیفی ـ تحلیلی، ابتدا دیدگاه روانشناسان وجودی در موضوع مرگ و آنگاه دیدگاه قرآنی علاّمه طباطبائی(ره در تفسیر المیزان مطرح شده که با بیان پیشفرضها و مبانی فکری هر دو دیدگاه یک مبنای تطبیق به خوانندگان محترم ارائه میگردد. در برخی مباحث، هر دو دیدگاه اتّفاق نظر دارند و در بعضی دیگر، دیدگاه قرآنی تکاملیتر میباشد. نوع نگاه انسانمحوری در روانشناسی وجودی و خدامحوری در دیدگاه قرآنی، موجب تضاد هر دو دیدگاه گردیده و در پایان، ذیل پانزده (15) بند، وجوه اشتراک و افتراق دو دیدگاه مطرح شده است.
حسین خاکپور؛ مریم بلوردی
چکیده
انتقال کلام هدفمند خداوندبا علوم و فنون متفاوتی در قرآن نمود مییابد.یکی از فنون برجستة ادبی، «معناشناسی واژگانی» است. از آنجا که واژگان قرآنی نقش اصلی را در آیه دارند و معنا را گسترش میدهند، بررسی این اسلوب ضرورت مییابد. مقالة حاضر با هدف بررسی معناشناسی درزمانی واژگان قرآن در تفسیر المیزان و به روش توصیفیـ تحلیلی با رویکرد ...
بیشتر
انتقال کلام هدفمند خداوندبا علوم و فنون متفاوتی در قرآن نمود مییابد.یکی از فنون برجستة ادبی، «معناشناسی واژگانی» است. از آنجا که واژگان قرآنی نقش اصلی را در آیه دارند و معنا را گسترش میدهند، بررسی این اسلوب ضرورت مییابد. مقالة حاضر با هدف بررسی معناشناسی درزمانی واژگان قرآن در تفسیر المیزان و به روش توصیفیـ تحلیلی با رویکرد قرآنی، تغییرات پدید آمده در واژگان قرآن را بررسی و در انتها بدین نتیجه دست مییابد که تغییراتی در معنای واژگان قبل از نزول و بعد از نزول حاصل شده است، بهگونهای که بعضی واژگان قرآن، قبل از نزول معنای متفاوتی داشتند، امّا در زمان نزول، هر یک دچار غرابت، قبض مفهومی، بسط مفهومی و... شدهاند. همچنین تغییرهای معنایی بعد از نزول در واژگان به وجود آمده است؛ از جمله، کاربرد برخی مفردات قرآن با کاربرد آن نزد متشرّعه متفاوت است. بررسی متن المیزان نشان میدهد که علاّمه در بررسی لغوی کلمات، عمدّتاً به مفردات راغب و تفسیر مجمعالبیان و کشّاف اعتماد کرده است. همچنین او بهگونهای ضابطهمند، بر اساس مبانی و قواعد ویژهای به بیان معانی مفردات قرآن پرداخته است.
سید معصوم حسینی
چکیده
جامعیّت قرآن از مسایل مهمّ تفسیر قرآن کریم است و دیدگاه علاّمه طباطبائی به عنوان مفسّر صاحب نظر در این زمینه بسیار مهمّ است و میتواند راهگشا در حلّ بعضی از مسایل باشد. به نظر علاّمه جامعیّت قرآن به معنای کامل بودن آن است. علاّمه طباطبائی جامعیّت قرآن را در همة اقسام و صُوَر آن، مبتنی بر مجموع ظاهر و باطن قرآن میداند؛ در ظاهر قرآن ...
بیشتر
جامعیّت قرآن از مسایل مهمّ تفسیر قرآن کریم است و دیدگاه علاّمه طباطبائی به عنوان مفسّر صاحب نظر در این زمینه بسیار مهمّ است و میتواند راهگشا در حلّ بعضی از مسایل باشد. به نظر علاّمه جامعیّت قرآن به معنای کامل بودن آن است. علاّمه طباطبائی جامعیّت قرآن را در همة اقسام و صُوَر آن، مبتنی بر مجموع ظاهر و باطن قرآن میداند؛ در ظاهر قرآن تنها تفاصیل اخلاق فاضله را میتوان جست، امّا معارف، شرایع و احکام در حدّ کلّیّات و اصول در ظاهر قرآن آمدهاند و تفاصیل و جزئیّات آنها در روایات بیان شده یا به طریق دیگری قابل دستیابی است. در آثار قرآنی علاّمه بهویژه المیزان میتوان دو قِسم جامعیّت را سراغ گرفت: 1ـ جامعیّت قرآن به معنای کامل بودن بیان آن در طرح مسایل نسبت به کُتُب آسمانی پیشین. 2ـ جامعیّت قرآن به معنای کامل بودن بیان آن در طرح مسایل بدون مقایسه با کتابهای آسمانی دیگر.